کد خبر : 94869
تاریخ انتشار : سه شنبه 15 خرداد 1403 - 17:57
5 بازدید بازدید

آشنایی با انواع آرایه های ادبی لفظی و معنوی

آشنایی با انواع آرایه های ادبی لفظی و معنوی

انواع آرایه های ادبی مهم هستند و آشنایی با آن ها می تواند به شما کمک کند تا بتوانید شعر ها را بهتر متوجه شوید و برای این کار در این بخش قصد داریم شما را با انواع آن ها آشنا نماییم.

۴۸ / ۱۰۰

 

انواع آرایه های ادبی بسیار زیاد می باشد و شما باید بدانید که این آرایه ها به دو بخش معنوی و لفظی تقسیم بندی می شوند. در واقع آشنایی با این موارد برای افراد کنکوری بسیار خوب است ولی اگر شما نیز کنکوری نمی باشید و به شعر و ادبیات علاقه زیادی دارید بهتر است اطلاعاتی در این زمینه ها نیز داشته باشید و در ادامه همه آرایه های ادبی را برایتان یک به یک مورد بررسی قرار می دهیم.

 

 

انواع آرایه های ادبی لفظی و معنوی

آرایه های لفظی همان هایی هستند که نوع واژه در ان ها اهمیت دارد و واژه ها مهم تر از معانی هستند. باید بدانید که یک نثر و یک شعر با استفاده از این آرایه ها می توانند موسیقی درونی پیدا کنند و آهنگین شوند. کلماتی که هم وزن هستند و هم جنس می باشند و یا کلماتی که در یک واج اختلاف دارند از مهم ترین آرایه های این بخش به حساب می آیند.

با این وجود آرایه های معنوی یک سری از آرایه هایی می باشند که دارای تناسب معنایی بوده و معنای کلمات دارای اهمیت بالا تری در این زمینه می باشد. در واقع در این بخش چیزی که باعث زیبایی متن ها و شعر ها می شود معنای کلمات خواهد بود و به عبارت دیگر اگر بخواهیم این مورد را برای شما عزیزان بررسی کنیم باید بدانید که شاعر و نویسنده برای این که بتواند به دل مخاطب نفوذ پیدا کند از این راه استفاده کرده است و این راه چیزی برای بیان واقعیت ها به صورت غیر مستقیم می باشد. در ادامه قرار است تمامی آرایه های لفظی و معنوی را برایتان بررسی کنیم و برای هر کدام یک مثال نیز بیاوریم.

واج آرایی

در واقع در این آرایه ادبی باید این موضوع را بدانید که یک حرف صامت و یا مصوت به قدری تکرار شده است که باعث زیبایی و آهنگین شدن موضوع می شود.

مثال :

۱. زلف او دام است و خالش دانه‌ی آن دام و من     بر امید دانه‌ای افتاده‌ام بر دام دوست

۲. خیزید و خز آرید که هنگام خزان است      باد خنک از جانب خوارزم وزان است

۳. ستون کرد چپ را و خم کرد راست      خروش از خم چرخ چاچی بخاست

****

سجع

سجع در لغت به معنای آواز کبوتر می باشد و در ادبیات آوردن کلمه های هم قافیه در پایان جمله های نثر است که در یک وزن می باشند و یا حرف آخر و یا هر دو  یکی هستند.

نثری از خواجه عبد الله انصاری است :

۱. «عشق آدمی خوار است. نه نام دارد و نه ننگ. نه صلح دارد و نه جنگ.»

۲. هنر چشمه ی زاینده است و دولت پاینده .

۳. هر که ار زر در ترازوست ، در بازوست.

۴. محبت را غایت نیست از بهر آنکه محبوب را نهایت نیست.

****

جناس

در واقع این مورد بدین معنا خواهد بود که شما آرایه و یا آرایه هایی را در شعر و یا نثر بیاورید که با یک دیگر شبیه هستند ولی دارای معنای متفاوتی می باشند.

مثال :

۱. شب شد ز تار طره تو روز روشن      روزی به دیدن شب تارم نیامدی

۲. بهرام که گور می‌گرفتی همه عمر      دیدی که چگونه گور بهرام گرفت؟

۳. خرامان بشد سوی آب روان      چنان چون شده باز یابد روان

۴. چون نای بینوایم از این نای بینوا      شادی ندید هیچ‌کس از نای بینوا

۵. نماند فتنه در ایام شاه جز سعدی    که بر جمال تو فتنه است و خلق بر سخنش

۶. زمان خوشدلی دَریاب و دُر یاب     که دایم در صدف گوهر نباشد

۷. گام تنگدستی در عیش کوش و مستی      کاین کیمیای هستی قارون کند گدا را

۸. جان بی جمال جانان میل جهان ندارد      هرکس که این ندارد حقا که آن ندارد

انواع آرایه ها

تکرار

از دیگر آرایه های مهم در این زمینه تکرار مکی باشد که کلمه و یا کلماتی برای چندین و چند بار در یک متن و یا یک شعر تکرار می شوند.

مثال :

۱. هم نظری هم خبری هم قمران را قمری      هم شکر اندر شکر اندر شکر اندر شکری

۲. خیال روی کسی در سر است هر کس را     مرا خیال کسی کز خیال بیرون است

۳. بدیدم حسن را سرمست، می‌گفت      بلایم من، بلایم من، بلایم

۴. دنیا همه هیچ و اهل دنیا همه هیچ    ای هیچ برای هیچ بر هیچ مپیچ

۵. ای جان جان جان ما، ما نامدیم از بهر نان     برجه، گدارویی مکن، در بزم سلطان ساقیا

۶. هم نظری، هم خبری، هم قمران را قمری      هم شکر اندر شکر اندر شکر اندر شکری

۷. آدمی در عالم خاکی نمی‌آید به دست       عالمی دیگر بباید ساخت وز نو آدمی

****

ترصیع

یکی دیگر از آرایه های مهم در ادبیات ترصیع می باشد. این کلمه در لغت به معنای جواهر نشان می باشد و باید بدایند که اگر کلمات دو مصراع یا دو جمله دو به دو تکرار شوند این آرایه بوجود می آید.

وادی حیرت

مثال :

۱.هم حرکاتش متناسب به هم هم خطواتش متقارب به هم

۲.ما برون را ننگریم و قال را ما درون را بنگریم و حال را

۳. ی مُنوَّر به تو نجوم جلال وی مقرر به تو رسوم کمال

۴. بوستانی است صدر تو ز نعیم      آسمانی است قدر تو ز جلال

۵. خدمت تو مُعوّل دولت      حضرت تو مُقبّل اقبال

۶. در کرامت تو را نبوده نظیر       در شهامت تو را نبوده هَمال

۷. تیره پیش فضایل تو نجوم      خیره پیش شمایل تو شمال

۸. شرک را از تو منهدم ارکان     مُلک را از تو منتظم احوال

۹. همچو اسکندری به یمن لقا      همچو پیغمبری به حسن خصال

۱۰. بخشش تو برون شده ز بیان     کوشش تو فزون شده ز مقال

۱۱. بزمگاه تو منبع لذات     رزمگاه تو مجمع اَهوال

۱۲. نه مَلَک را ز طاعت تو مَلام      نه فلک را ز خدمت تو ملال

****

موازنه

از دیگر آرایه های ادبی می توان به موازنه اشاره کرد.این آرایه برای این است که سجع های متوالی رو به رو یک دیگر قرار می گیرند از این رو در دو یا چند جمله می تواند هماهنگی ایجاد کنید و این مورد از این نظر اهمیت دارد و در ادامه مثال هایی را رد این زمینه برای شما بیان خواهیم کرد.

مثال :

۱. چراغ ار چه رفیع خاک پایت      عقل ار چه بزرگ طفل راهت

۲. رشک نظم من خورد حسان ثابت را جگر      دست نثر من زند سحبان وابل را قفا

۳. بر سر همت، بلا فخر، از اَزل دارم کلاه     بر تن عزلت، بلا بَغی، از اَبد بُرّم قبا

۴. ای اژدهای دهر، دلم بیشتر بخور      وی آسیای چرخ، تنم تنگتر بِسای

۵. کُحلی چرخ از سحاب گشت مسلسل به شکل     عودی خاک از نبات گشت مُهَلهَل به تاب

۶. به بزم و رزم تو ماند همی خزان و بهار       به تیغ و کِلک تو ماند همی قضا و قدر

۷. ستانندۀ شهر مازندران     گشایندۀ بند هاماوران

****

قلب

از مهم ترین آرایه های ادبی می توان به قلب اشاره داشت. در واقع این آرایه نشان می دهد که شاعر یا نویسنده کلماتی را در ترکیب با سایر کلمات به کار می برد و یا جای کلمات را عوض می کند تا آرایه ای عکس ساخته شود.

مثال :

۱. تن ز جان و جان ز تن مستور نیست      لیک کس را دید جان دستور نیست

۲. جنت رقمی ز رتبت اوست      تبت اثری ز تربت اوست

۳. هست انیس کریم ور نشناسی     زود بخوان باشگونه میرک سینا

۴. شکر به ترازوی وزارت برکش     شو همره بلبل بلب هر مهوش

۵. ز نطنز آمد رخت خرد ما زنطنز       زنطنزم زنطنزم زنطنزم زنطنز

۶. بحر خون پیدا شود از هر طرف       ز ابر تیغ همچو آبت، گاه حرب

۷.میغ از کف دست تو شود تیره که بحر است بحر از سر کلک تو شود طیره که غیم است

****

انواع آرایه های ادبی

تشبیه

تشبیه در لغت به معنای این است که شما چیزی را به چیز دیگری تشبیه نمایید و اگر صفتی را به چیزی در شعر و نثر تشبیه کنید بدین معنا خواهد بود که از این مورد استفاده کرده اید.

مثال :

۱. دل صنوبریم هم چو بید لرزان است      ز حسرت قد و بالای چون صنوبر دوست

۲. تا قطره‌ای به تفتگی خورشید     جوشید از دو چشمم

۳. بلم آرام چون قویی سبکبار

۴. روز و شب خوابم نمی‌آید به چشم غم‌ پرست      بس که در بیماری هجر تو گریانم چو شمع

۵. این زبان چون سنگ و هم آهن وش است      وآنچه بجهد از زبان، چون آتش است

۶. در مجلس ما ماه رخ دوست تمام است.

۷. مستی من ز لب لعل تو امروزی نیست

۸. از دیده گر سرشک چو باران چکد رواست

۹. عشق مثل زندگی پر از غافل‌ گیری است.

۱۰. خورشید همچون دشنامی بر می‌آید.

۱۱. چون نهالی سست می لرزید      روحم از سرمای تنهایی

۱۲. سجده کنند مهر و مه پیش رخ چو آتشت       چون که کند جمال تو با مه و مهر ماجرا

۱۳.  پَر زن و از جذبِ خاک آزاد باش          همچو طایر ایمن از افتاد باش

۱۴. یکی دختری داشت خاقان چو ماه       کجا ماه دارد دو زلف سیاه

۱۵.  آن که چون سایه ز شخص تو جدا نیست منم           مکش ای دوست تو بر سایه خود خنجر خویش

۱۶.  آرزو، صید مقاصد را، کمند        دفتر افعال را شیرازه بند

****

استعاره

این آرایه به معنای عارت گرفتن می باشد و باید بدانید که در این اصطلاح ادبی اگر و.اژه ای به جای واژه ای دیگر به کار برود از این مورد استفاده شده است.

مثال :

۱. امشب از آسمان دیده تو        روی شعرم ستاره می‌بارد

۲.گلم از در وارد شد.

۳. بتی دارم که گِرد گل ز سنبل سایه بان دارد.

۴. روی جانان طلبی، آینه را قابل ساز      ورنه، هرگز گل و نسرین ندمد زآهن و روی

۵. ای گل خوش‌نسیم من بلبل خویش را مسوز       کز سر صدق می‌کند شب همه‌شب دعای تو

۶. هزاران نرگس از چرخ جهانگرد     فروشد تا برآمد یک گل زرد

۷.نرگس مست نوازش‌کن مردم دارش      خون عاشق به قدح گر بخورد نوشش باد

۸. از لعل تو گر یابم انگشتری زنهار             صد ملک سلیمانم در زیر نگین باشد

۹. شکوفه بر سر شاخ است چو رخساره جانان             بنفشه بر لب جوی است چو جرّاره دلبر

۱۰. گفتا که مرو به غربت و میبارید            از نرگس تر به لاله بر مروارید

۱۱. کس چو حافظ نگشاد از رخ اندیشه نقاب            تا سر زلفِ سخن را به قلم شانه زدند

۱۲. سرنشتر عشق بر رگ روح زدند                یک قطره از آن چکید و نامش دل شد

۱۳. شمس و قمرم آمد، سمع و بصرم آمد              وان سیم برَم آمد، وان کانِ زرم آمد

۱۴. درِ آفاق گشاده است ولیکن بسته است                  از سرِ زلف تو در پایِ دل ما زنجیر

****

شعر روز عزیز دل بابا ، ناموس داداشا ، هووی مامانا شعر روز دختر

تشخیص

اگر شما حالت های رفتاری و جانداری را به یک چیز بی جان نسبت دهید از تشخیص استفاده کرده اید و این آرایه دارای مثال هایی می باشد و این مثال ها عبارت اند از :

۱. بسوز ای دل! که تا خامی نیاید بوی دل از تو     کجا دیدی که بی آتش، کسی را بوی عود آمد

۲. دیو سپید پای در بند ای گنبد گیتی، ای دماوند

۳.مرغک خورد آشیان               پرواز کن و پریدن آموز

۴.درختی که لبخند می زند.

۵. هرسو رگ باران گشود              رعد ز هر جای به غرش فتاد

۶.گل بخندید که از راست نرنجیم ولی       هیچ عاشق سخن سخت به معشوق نگفت

۷. غزال تیز پا با نگاهش گفت: خون مرا مریز.

۸. سنبل زیبا مهربانیش را از سوسن دریغ نکرد.

****

استعاره در ادبیات

مجاز

مجاز در معنای غیر واقعی می باشد که شما به کلمات می دهید و مثالی واضح برای این آرایه عبارت است از :

۱. به یاران گفت کز خاکی و آبی         ندیدم کس بدین حاضر جوابی

۲. هزار نکته باریک‌تر ز مو اینجاست      نه هرکه سر بتراشد قلندری داند

۳. جمله یاران تو سنگند و توی مرجان چرا      آسمان با جملگان جسم است و با تو جان چرا

۴. به یاد روی شیرین بیت می‌گفت      چو آتش تیشه می‌زد کوه می‌سفت

۵. پیش دیوار آنچه گویی هوش دار      تا نباشد در پس دیوار گوش

۶.سر آن ندارد امشب که برآید آفتابی      چه خیال‌ها گذر کرد و گذر نکرد خوبی

۷. گل در بر و می در کف و معشوق به کام است      سلطان جهانم به چنین روز غلام است

۸.خسروی کار گدایی کی بود     این به‌ بازوی چو مایی کی بود

۹. پس از تحصیل دین از هفت مردان    پس از تأویل وحی از هفت قرا

۱۰. رسد دست تو از مشرق به مغرب    ز اقصای مداین تا به مدین

****

کنایه

از دیگر آرایه های مهم در این زمینه می باشد و شما می توانید به راحتی این مورد را در نثر و شعر بیابید. در واقع این مورد زمانی به کار می رود که یک عبارت دو معنا داشته باشد و شما با خواندنش متوجه معنای دیگر آن نیز خواهید شد.

۱.آب در هاون کوبیدن: کنایه از کار بیهوده و کار ناممکن کردن

۲. آش برای کسی پختن: کنایه از نقشه کشیدن برای آزار دادن کسی

۳. آستین بالا زدن: کنایه از آماده شدن برای انجام دادن کار

۴. کمر بستن: کنایه از آماده انجام کاری شدن

۵. از دریا گذشتن: کنایه از پذیرش خطر، تحمل مشکلات و دشواری‌ها

۶.بزرگی بایدت دل در سخا بند
سر کیسه به برگ گندنا بند

۷.آب از سر گذشتن: کنایه‌ از نهایت گرفتاری و سختی

۸. در پوستین خلق افتادن: کنایه‌ از غیبت کردن، عیب‌جویی کردن از دیگران

۹. ژاژ خاییدن: کنایه‌ از کار بیهوده کردن

۱۰. از پای افتادن: کنایه‌ از ضعیف و ناتوان و خسته شدن

۱۱.از پای درآوردن: کنایه‌ از هلاک کردن و شکست دادن

۱۲.پنبه در دهان فشردن: کنایه‌ از سکوت کردن

۱۳.از دهان بوی شیر آمدن: کنایه‌ از بچه بودن

۱۴.حلق بستن: کنایه‌ از سکوت کردن

۱۵.از خر شیطان پیاده شدن: کنایه‌ از دست کشیدن از کار خطرناک و احمقانه، لجبازی نکردن

۱۶.دهان دوختن: کنایه‌ از وادار به سکوت کردن

۱۷.از کوره در رفتن: کنایه‌ از خشمگین و عصبانی شدن

۱۸.به خاک سیاه نشاندن: کنایه‌ از خوار و حقیر کردن، بدبخت کردن

۱۹.بی سر و پا بودن: کنایه‌ از بی­‌ادب و فرومایه بودن

۲۰.خود را گم کردن: کنایه‌ از مغرور بودن، مضطرب و سراسیمه بودن، پریشان بودن

۲۱.پا در کفش کسی کردن: کنایه‌ از دخالت در کار کسی کردن، مزاحم کسی شدن

۲۲.پنبه از گوش درآوردن: کنایه‌ از هوشیار بودن، گوش دادن

۲۳.مرد راه بودن: کنایه‌ از توانایی و قدرت و همت داشت

۲۴. تیر به سنگ خوردن: کنایه‌ از به مقصود نرسیدن و ناامید شدن، اشتباه کردن در کاری و موفق نشدن

۲۵. چند مَرده حلاج بودن: کنایه‌ از توانایی داشتن در انجام کاری

۲۶. خود را به کوچه علی چپ زدن: کنایه‌ از خود را به نادانی زدن در کاری

۲۷. در گل ماندن (گیر کردن): کنایه‌ از درماندن، عاجز شدن و گرفتار شدن

۲۸.دست کسی را گرفتن: کنایه‌ از کمک کردن، یاری کردن

۲۹. زخم زبان زدن: کنایه‌ از طعنه زدن و سخن تلخ گفتن به کسی

۳۰. شاخ و شانه کشیدن: کنایه‌ از ترساندن و تهدید کردن، قُلدری کردن

۳۱. کاسه در زیر نیم کاسه داشتن: کنایه‌ از مکر و حیله داشتن در کاری

۳۲. جامه دریدن: کنایه‌ از بسیبار غمگین و اندوهگین شدن

۳۳. سر نهادن: کنایه‌ از حرکت کردن، قبول کردن

۳۴. از جهان آزاد بودن: کنایه‌ از دل نبستن به دنیا

۳۵. بال و پر گشودن: کنایه‌ از شوق داشتن

۳۶. دلی از عزا در آوردن: کنایه‌ از بهره فراوان بردن از چیزی

۳۷. قند در دل آب شدن: کنایه‌ از شادی فراوان

۳۸. زبان باز کردن: کنایه‌ از صحبت کردن

۳۹. از دهن افتادن: کنایه‌ از سرد و بی‌مزه شدن غذا

۴۰. بالا کشیدن: کنایه‌ از تصاحب کردن به زور و دغل

۴۱. هفت‌خط بودن: کنایه‌ از نهایت نیرنگ‌بازی

۴۲. از خود راضی بودن: کنایه‌ از مغرور بودن

۴۳. خون ریختن: کنایه‌ از کشتن

۴۴.خواب دیدن برای کسی: کنایه‌ از نقشه کشیدن

۴۵. جام باده جفت بودن: کنایه‌‌ از عیاش و خوشگذران بودن و مرد جنگ نبودن

۴۶.سنگ را بر سبو زدن: کنایه‌ از آزمایش و امتحان کردن

۴۷. دست و پا کردن: کنایه‌ از تلاش کردن

۴۸. دست به سیاه و سفید نزدن: کنایه‌ از هیچ‌ کاری انجام ندادن، تن‌پرور بودن

۴۹. روی کسی را به زمین انداختن: کنایه‌ از جواب رد دادن

۵۰. شکم را صابون زدن: کنایه‌ از به خود وعده خوش دادن

۵۱. زبان در کشیدن: کنایه‌ از سخن خودداری کردن

۵۲. سر زخاک بر آوردن: کنایه‌ از دوباره زنده شدن

۵۳.دست روی دست گذاشتن: کنایه‌ از کاری نکردن، وقت تلف کردن

۵۴. دهان دوختن: کنایه‌ از خاموشی گزیدن و سکوت ورزیدن

۵۵. پای در دامن آوردن: کنایه‌ از گوشه گرفتن

****

اشعار زیبای عید نوروز (۲)

مراعات النظیر

آرایه ای می باشد که کلمه هایی را در خود دارد و می توان گفت بین این کلمات تناسب وجود دارد.

۱. ای سرو قد لاله رخ عبهر چشم!        زر شد رخم و نیست تو را بر زر چشم

۲. هرچند جهان ز اشک ما دریا شد      شک نیست که دریات نیاید در چشم

۳. خواهد دل از تو گوشه چشم ترحمی      تا زلف آه بر لب اظهار بشکند

۴. گر چنین چهره گشاید خط زنگاری دوست     من رخ زرد به خونابه منقش دارم

****

آرایه های مهم در ادبیات کدام اند؟

تضاد

از دیگر آرایه های مهم در این زمینه می توان به تضاد اشاره کرد و باید این موضوع را بدانید که به کار بردن تضاد در جملات می تواند آن ها را بسیار زیبا تر جلوه دهد.

مثال :

۱. جلوه بخت تو دل می‌برد از شاه و گدا       چشم بد دور که هم جامی و هم جانانی

۲. بگویم تا بداند دشمن و دوست     که من مستی و مستوری ندانم

۳. محتسب است و شیخ و من صحبت عشق در میان     از چه کنم مجابشان پخته یکی و خام دو

 

۴. روز از وصال هجر در آبم بود مقام    شب از فراق وصل در آتش کنم مقیل

۵.من عهد تو سخت سست می‌دانستم      بشکستن آن درست می‌دانستم

۶. این دشمنی ای دوست که با من ز جفا    آخر کردی نخست می‌دانستم

****

پارادوکس

پارادوکس به این معنا می باشد که شما در شعر و یا نثر بتوانید دو کلمه متضاد و نقص کننده یک دیگر را به کار ببرید.

مثال :

۱. هرگز وجود حاضر غایب شنیده‌ای     من در میان جمع و دلم جای دیگر است

۲. کی شود این روان من ساکن       این چنین ساکن روان که منم

۳. گوش ترحمی کوکز ما نظر نپوشد      دست غریق یعنی فریاد بی‌صداییم

۴. از تهی سرشار، جویبار لحظه‌ها جاری است.

۵. ز کوی یار می‌آید نسیم باد نوروزی      از این باد ار مددخواهی چراغ دل برافروزی

۶. بیا بیا که زمانی ز می خراب شویم        مگر رسیم به گنجی در این خراب‌آباد

۷. اگرت سلطنت فقر ببخشند ای دل      کمترین ملک تو از ماه بود تا ماهی

۸. من از آن روز که در بند توام آزادم      پادشاهم که به دست تو اسیر افتادم

۹. حافظ از جور تو حاشا که بگرداند روی     من از آن روز که در بند توام آزادم

****

نماد

از دیگر آرایه های بسیار مهم در این زمینه می توان به نماد اشاره داشت. برای مثال به کار بردن کوه می تواند نمادی از ایستادگی باشد و این موضوع مهم خواهد بود.

مثال برای نماد :

۱. ای مرغ سحر عشق ز پروانه بیاموز      کان سوخته را جان شد و آواز نیامد

۲. فراق را به فراق تو مبتلا سازم      چنان که خون چکد از دیدگان فراق

۳. اگر پای در دامن آری چو کوه     سرت ز آسمان بگذرد در شکوه

۴. در دهن لاله باد، ریخته و بیخته      بیخته مشک سیاه، ریخته در ثمین

۵. بشنو از نی چون حکایت می‌کند     از جدایی‌ها شکایت می‌کند

۶. ستاره‌ای بدرخشید و ماه مجلس شد      دل رمیده ما را انیس و مونس شد

۷. من مسلمانم/ قبله‌ام یک گل سرخ (نماد عشق، قلب انسان و …) جانمازم چشمه، مهرم نور/ دشت سجاده من …

۸. گفت چون اسکندر آن صاحب قبول      خواستی جایی فرستادن رسول

****

شناخت تشبیه در ادبیات

امیدواریم که از این مورد نهایت استفاده را برده باشید و این مطلب برای شما عزیزان خوب باشد.

منبع:ارگا

۴۸ / ۱۰۰
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.

آخرین اخبار

تابناك وب تابناك وب تابناك وب تابناك وب تابناك وب تابناك وب
advanced-floating-content-close-btn