کد خبر : 92571
تاریخ انتشار : پنجشنبه 9 فروردین 1403 - 10:47
14 بازدید بازدید

۵متن مجری شهادت امام علی (ع)

۵متن مجری شهادت امام علی (ع)

زمان مطالعه: ۱۱ دقیقه
متن مجری شهادت امام علی (ع) / متن مجری گری شهادت امام علی (ع) / متن مجری برای شهادت امام علی (ع) / متن مجری شهادت حضرت علی (ع) / متن مجری درباره شهادت امام علی (ع)

۸۱ / ۱۰۰

متن مجری شهادت امام علی (ع)

در این مقاله از مجله اینترنتی   اسکیمو، مجموعه ای از متن مجری شهادت امام علی (ع) را برای شما عزیزان آورده ایم. با ما همراه باشید.

متن مجری گری شهادت امام علی (ع)

او از میان ما می‏رود

این را کودکان کوفه می‏ گفتند؛

کودکان یتیم کوفه. اما باز با ظرف‏ های پر از شیر، جلوی خانه او صف کشیده بودند؛

شنیده بودند که شیر می‏تواند مرهمی باشد برای زخم او.

خیلی وقت پیش او را نمی ‏شناختند و در جواب مادرانشان می‏گفتند: او از میان ما می رود

او از میان ما می رود

«مردی بود که بوی مهربانی می‏داد؛ درست مثل پدر خودمان»،

با او انس پیدا کرده بودند و با او بازی می‏کردند؛ اما نمی ‏دانستند کیست و چرا با آنان این‏گونه است.

مگر این همه مرد در کوفه نیست؟

وقتی فهمیدند که شنیدند همان وقت، امیرالمؤمنین ضربت خورده است.

وقتی فهمیدند که دیدند دیگر کسی سراغ آنان نیامد؛

نه کسی خرما آورد و نه نان و نه آب و نه دست نوازشی و نه در زدن شبانه ‏ای…

مردی که در محراب زخم خورده است، همان مردی است که به عبایش آویزان می‏شدند و از سر و کولش بالا می‏رفتند. حالا می‏فهمیدند که چرا به آنان می‏گفت:

«از خدا بخواهید که علی را در مورد شما ببخشد».

ظرف‏ های شیر لبریز شده بود و کف کوچه ریخته بود؛ خیلی وقت بود که روی پا بودند؛ اما کار از این ها گذشته بود. او از میانشان رفت.

 

متن مجری شهادت حضرت علی (ع)

علی کعبه آمال عارفان و قبله ناسکان و زاهدان و الگوی اولیای خدا;

علی آینه تمام نمای رسول خدا و مجمع همه فضائل و کمالات انسانی.

رادمردی که علمش و اخلاقش و منشش و شجاعتش و کرامتش و زهدش و جوانمردیش و سخاوتش زبانزد خاص و عام ، دشمن و دوست، کافر و مسلمان می‏باشد؛

آنچه مایه تعجب است، این که چقدر باید شقاوت و سنگدلی در قاتلین علی وجود داشته باشد که چنان شخصیت والایی و انسان کاملی را به قتل برسانند؟

آیا آن همه سخنان پیامبر را در شأن علی نشنیده بودند ؟

چرا ؟ ! ! !

شنیدند و از نزدیک شاهد آن بودند ولی بصیرت نداشتند…

شناخت علی ایمان و تقوا می‏خواهد و آنان از ایمان تهی بودند و بویی از تقوا به مشامشان نخورده بود…

«یا علی لا یحبک الا مؤمن و لا یبغضک الا منافق‏»

ای علی! دوستت ندارد جز مؤمن و دشمنت نمی‏دارد جز منافق

و چه زیادند آن منافقان کوردل که در تمام مدت چهار سال خلافت امیرالمؤمنین با او جنگیدند و کارزار کردند.

برخی به خاطر دشمنی های دیرینه و برای انتقام از کشته شدن پدران و اجدادشان با شمشیر ذوالفقار و برخی به خاطر حب جاه و مقام ولی آنچه از همه دردناکتر است آنان که به خاطر رسیدن به منصب با علی می‏جنگیدند در حالی که همان ها در رکاب رسول خدا (ص) کارزار کرده بودند و روزی شمشیرشان اسلام را یاری می‏داد…

3انشا درباره روز خبرنگار (17 مرداد)مناسب برای تمام مقاطع تحصیلی

طلحه ها و زبیرها ! این ها دل علی را بیش از دیگران آزرده می‏کردند و او را رنج می‏دادند . می‏گویند وقتی حضرت ، شمشیر زبیر را پس از به هلاکت رسیدنش مشاهده کرد، متاثر شد و شاید هم گریست زیرا باور نمی‏کرد چنین مدافعی از اسلام ، روزی بر مجسمه اسلام حقیقی و بر قرآن ناطق شمشیر بکشد و در لشکر دشمنان اسلام درآید .

آری! پیامبر (ص) خود می‏دید که برادرش و وصیش و جانشینش و نور دیده‏اش، پس از او، گرفتار چه جانوران خون‏ آشامی می‏شود .

رسول خدا (ص) مشاهده می‏کرد که پس از رحلتش، برای بیعت گرفتن از علی در خانه دخترش را می‏ سوزانند و او را بین در و دیوار فشار می‏دهند.

پیامبر خوب می‏دانست که این سست عنصران بی ‏وفا ، پیش از خشک شدن آب غسل بدن مطهرش ، توطئه می‏کنند و علی را خانه نشین می ‏نمایند و با زور سرنیزه، یاران علی را به بیعت وامی‏دارند و سپس با علی آن کار می‏کنند که تاریخ را برای همیشه ننگین ساخته است ولی علی علیه السلام همچون در شه واری در تاریخ اسلام می‏درخشد و تابش نور وجود مقدسش تا قیام قیامت ، قلب حق جویان و خدا خواهان را فروغی جاودانه می‏بخشد.

تا علی زنده بود هرگز نمی‏گذاشت روبه صفتان منافق زمام امور امت اسلامی را به دست‏ بگیرند و اگر آن سالیان دراز پس از رحلت پیامبر، صبر کرد به خاطر قرآن و حفظ کیان اسلام بود وگرنه خود می‏فرماید :

به خدا قسم اگر تمام اعراب برای کارزار با من گردهم آیند، من از میدان فرار نمی‏کنم و آخرین آنان را با همان جرعه ای که به اولینشان دادم ، به دوزخ می‏فرستم…

و در خطبه شقشقیه ، پس از درد دل کردن با مردم و اعلام مظلومیتش می‏فرماید:

راه چاره ای جز صبر و شکیبایی نداشتم ، پس دیدم صبر کردن با عقل سازگارتر است ، صبر کردم در حالی که خار در دیده و استخوان در گلویم گیر کرده بود.
شگفتا! علی با آن مقام والا که همه از او سراغ داشتند و خوب او را می‏شناختند ، چگونه با او دشمنی می‏کردند و او را می ‏آزردند .

به امید آنکه به زودی منتقم واقعی از پشت پرده های غیبت‏به در آید و از دشمنان علی با ذوالفقار علی انتقام بگیرد و دوستان علی را شاد کند…

عظم الله اجورکم بشهاده مولانا امیر المؤمنین علیه السلام

متن مجری شهادت امام علی (ع)

متن مجری برای شهادت امام علی (ع)

باز امشب منادی کوفه
از امامی غریب می خواند
گوشه ی خانه دختری تنها
دارد اَمن یجیب می خواند

مثل اینکه دوباره مثل قدیم
چشم اَز خون دل تری دارد
این پرستار نازنین گویا
باز بیمار بستری دارد

چادر پُر غبار مادر را
سرسجاده برسرش کرده
بین سر درد امشب بابا
یاد سر درد مادرش کرده

آه در آه ،چشمه در چشمه
متعجب زبان گرفته!پدر
خار درچشم، اُستخوان به گلو
درگلوم اُستخوان گرفته پدر

آه بابا به چهره ات اصلاً
زخم ودرد و وَرم نمی آید
چه کنم من شکاف زخم سرت
هرچه کردم به هم نمی آید

شعر و متن مجری در مورد دهه فجر مخصوص دانش آموزان

باز سر درد داری وحالا
علت درد پیکرم شده ای
ماه «اَبرو شکسته» باباجان
چه قَدَر شکل مادرم شده ای

سرخ شد باز اَز سر این زخم
جامه تازه تنت بابا
مو به مو هم به مادرم رفته
نحوه راه رفتنت بابا

پاشو اَز جا کرامت کوفه
آنکه خرما به دوش می بردی
زود در شهر کوفه می پیچد
که شما بازهم زمین خوردی

دیشب اَز داغ تا سحر بابا
خواب دیدم وَگریه ها کردم
اَز همان بُغچه ای که مادر داد
کَفنی باز دست وپا کردم

کاملاً در نگاه تو دیدم
مثل اینکه مسافری این بار
گر شما می روی برو اما
بهر ما فکر معجری بردار

کودکانی که نانشان دادی
روزگاری بزرگ می گردند
می نویسند نامه اَما بعد
بی وفا مثل گرگ می گردند

یا زمین دار گشته و آن روز
همه افراد خیزران کارند
یا که آهنگری شده آن جا
تیرهای سه شعبه می آرند

وای اَز مردمان بی احساس
دردهای بدون اندازه
وای اَز آن سوارکاران و
نعل اسبی که می شود تازه

 

متن مجری شهادت امام علی (ع) و شب قدر

مردی بود از قبیله آفتاب با دلی به وسعت‏ بی‏کرانه ‏ها

او را نه زمانه می‏شناختش، نه زمانیان

اندیشناک بود بر «قوم خویش‏» و بر «ابنای روزگار» و

بیمناک بر هوس هایی که چشم های بصیرت را به یغما برده بود. دلی به وسعت بی کرانه ها

به قدری که بر سرگذشت پیشینیان آگاه بود، بر سرنوشت آیندگان نیز اندیشه می‏کرد…

چه شامگاهان که سر بر بالین آسایش نمی‏ نهاد مگر با قیام و قعود عارفانه ‏اش

و چه صبحگاهان که برنمی‏خاست جز با کمر بستن به خدمت خلق

به که می‏مانست که کسی را با وی مانندی نبود و که چون او می‏دانست که دانای اسرار مگو او بود.

در شجاعتش همه دانند که «اسد بیشه فتوت‏» بود و

بر عدالتش همه معترف، تا بدانجا که «شهید عدالت‏» نام‏ گرفت.

هیچ کس، چون او آن مقام نیافت، کعبه به یمن قدمش چاک می‏زند و مسجد به خونش، غسل طهارت می‏کند.

کدام مرشد و مرادی توانی یافت چون محمد که در لیله ‏المبیت پیشمرگی او کند و کدام همسری توانی جست جز فاطمه که کوثر در شان اوست.

در نبرد هماوردی نداشت و در دوستی، نظیری نه!

روح بی‏قرارش جز درگاه نیایش، قرار نمی‏ یافت، لطایف حکمی و آیات قرآنی حد کلام او بود

و عمل به احکام آن،

مرام او…

درس آموخته مکتب وحی بود و شکوه دین، جلوه‏ای از شگفتی‏های او. به برق نگاهی، رعدی در دلها برمی‏فروخت و به اشاره سرانگشتی، مس وجود، طلای حقیقت می‏شد و …

اما آیا از غربت این اول مظلوم عالم همه شنیده‏ ای:

از نجوای شبانه ‏اش با چاه.

از گریه‏ های غریبانه ‏اش در نماز.

از شکیبایی ۲۵ سال، سکوت و خانه‏ نشینی.

از تازیانه‏ های ناجوانمردانه ‏ای که بر پیکر فاطمه ‏اش زدند.

از طعنه‏ ها و سبک‏سری ‏هایی که چون گرز گران بر سرش می‏ کوفتند. و بیش از همه…

تنهایی غریبانه علی

آن هم بعد از عروج مردی که وجودش از او هست ‏یافت و مرگ بانویی که هماره یکتا انیس و مونس او بود

قلبهای کوچکتر از غصه متن ادبی در باره خدا

دیگر برای علی جز اندوه و تنهایی و غریبی چیزی نمانده است;

دیگر کسی را هماورد و همتای او نیست.

او در این عالم تنها بود، مظلوم زیست و مظلومانه نیز زندگی را بدرود گفت.

متن مجری شهادت امام علی (ع)

متن ادبی شهادت امام علی (ع)

ای سرزمین بی‏ ستاره رنگ رنگ! آیا حضور بزرگش، چنان گران بود که طاقتش نیاوردی؟
عمری علی علیه‏ السلام ، عصمت تو بود در برابر آسمان و آسمانیان؛ پس چگونه…؟!
هان، ای خاک! تیغی که محراب را سیل‏ واره به خون نشاند، مگر جز از قلب تو بیرون کشیده بودند؟
مگر جز این‏که پاره پیکر تو بود؟ آیا شرم نکردی؟
ای مسجد! چگونه محراب خویش را از فواره فرق علی علیه ‏السلام رنگین یافتی و از پایه فرو نریختی؟!
مروت از کاسه‏ های شیر باید آموخت که هنوز در برابر خانه خلیفه صف کشیده ‏اند؛ اگر چه نیک می‏دانند که دیگر کار از کار گذشته است.
بستر خالی، هنوز گرم وجود پر حرارتی است که دیگر به هیچ بستری نیاز ندارد؛ گرچه در تمام عمر نیز مردِ بستر نبوده است.
باید دانست که در این «در سجده مردن» چه رازی نهفته است و در این ایستاده زیستن! باید پی به این راز برد که چرا کعبه زادگاه کسی می‏شود و مسجد، شهادت‏گاهش؟
بی‏ شک آن‏که نخستین نفس را در خانه خدا خویش فرو دارد، آخرین را نیز شایسته است در خانه خدا بازدم کند؛ که این عین، رستگاری‏ست؛ پس حقیقت گفت که: فُزْتُ وَ رَبِّ الْکَعْبَه. و او رستگار شد اما… .
بدا به حال قومی که بی‏علی علیه‏السلام شده ‏اند…
وای بر قافله‏ های بی‏ قافله سالار! عنان کاروان آیا زین پس به دست چه کسی خواهد افتاد؟! وای بر همه یتیمانی که جز علی، پدری نمی‏شناختند!
زین پس آیا چه کسی نان و خرمایی بر ایشان خواهد آورد؟ وای بر همه چاه‏ هایی که زین پس، غریب می‏شوند. خلیفه تنها و چاه‏های تنها، عمری باهم از تنهایی بیرون می ‏آمدند. زین پس خلیفه نیست؛ پس چاه ‏ها تنها مانده ‏اند. آیا چه کسی عطش آب‏ها را آبی خواهد نشاند؟!!
طعم تلخ بی‏ علی بودن را حتی امروز می‏توان چشید؛ طمعی که قرن‏هاست زاده می‏ شود.
اما دروازه‏ های ماه را نگاه کنید که امشب چه گستردگی فراخی دارند.
نگاه کنید که پیامبر، چگونه پرشور به استقبال وصی بزرگ خویش آمده است و خاتون بزرگ عرش نیز که دست در دست پدر، انتظار می‏کشد. مهتاب، ردّ پرواز مولا را مفروش کرده‏ ست. آری! این علی علیه ‏السلام ست که پس از سال‏ها، دوباره در کنار فاطمه علیه االسلام ایستاده است؛ آن‏چنان که به پاس دیدار دوباره، پیامبر بزرگ را در آغوش مهر خویش می‏ فشارد.

منبع:دلگرم

۸۱ / ۱۰۰
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.

آخرین اخبار

تابناك وب تابناك وب تابناك وب تابناك وب تابناك وب تابناك وب
advanced-floating-content-close-btn