کد خبر : 91295
تاریخ انتشار : دوشنبه 23 بهمن 1402 - 11:37
84 بازدید بازدید

متن مجری ولادت امام حسین (ع) با کلامی ادبی

متن مجری ولادت امام حسین (ع) با کلامی ادبی

متن مجری گری ولادت امام حسین (ع) / متن مجری ولادت امام حسین (ع) / متن مجری تولد امام حسین (ع) / متن مجری میلاد امام حسین (ع) / متن مجری گری ولادت اباعبدالله (ع)

۵۲ / ۱۰۰

متن مجری گری ولادت امام حسین (ع)

ضمن عرض تبریک به مناسبت فرا رسیدن سالروز ولادت امام حسین (ع)، در این مقاله از مجله اینترنتی دلگرم چند نمونه متن مجری گری ولادت امام حسین (ع) را برای شما عزیزان آورده ایم. با  اسکیمو، همراه باشید.

متن مجری ولادت امام حسین (ع)

رسول خدا صلی الله علیه و آله نسبت به حسین علیه السلام محبت شدیدی داشت و در مناسبت‌های مختلف و حوادث زیادی با رفتار و گفتار گرانمایه‌اش این محبت را ابراز می‌داشت.

ابوهریره می‌گوید: با دو چشمان خود دیدم و با دو گوش خود شنیدم که رسول خدا صلی الله علیه و آله، دو دست حسین علیه السلام را در دست نهاده بود و پاهای حسین علیه السلام بر قدم‌های پیامبر صلی الله علیه و آله قرار داشت، پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود:«تَرَقَّ عَیْنَ بَقّه» بالا بیا کوچولو!

حسین علیه السلام بالا آمد تا قدم‌هایش را بر سینه مبارک پیامبر صلی الله علیه و آله نهاد، سپس پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: دهانت را باز کن، وقتی حسین علیه السلام دهانش را باز کرد، حضرت رسول صلی الله علیه و آله دهان حسین علیه السلام را بوسید و فرمود:«اَللّهُمَّ اَحِبَّهُ فَإِنّی اُحِبُّهُ» خدایا! حسین علیه السلام را دوست بدار، من او را دوست دارم. پس هرکه مرا دوست دارد، باید این دو (امام حسن و امام حسین) را دوست بدارد.

میلاد حسین نوگل زهراشده امشب

گیتى ز رخش طور تجلا شده امشب

ده مژده ى جانبخش بعالم ز قدومش

زیرا که در رحمت حق واشده امشب

میلاد امام حسین (ع) و روز پاسدار مبارک

 

متن مجری تولد امام حسین (ع)

ام‏اایمن، تمام دیشب را نخوابیده است. این شب‏ها، مدینه فرشته ‏باران است و هوا بوی بشارتی سبز و سرخ می‏دهد؛ بوی مراتع سبزی که غروب، به تماشایشان نشسته باشی.

زمین، شانه‏ هایش را برای قدوم آسمانی فرزند خورشید، تکانده است و یحیی ابن زکریا، از پس ِ پرده‏ های غبارآلود تاریخ، دوباره متولد خواهد شد.

ام ایمن، تمام دیشب را نخوابیده و گریه‏اش، برای لحظه‏ای بند نیامده است.

چند روزی بیشتر به سوم شعبان سال دوم هجری نمانده و التهاب غریبِ اشیا و بهت ثانیه ‏ها و دقیقه‏ ها، بوی تردید دارد.

هوا رنگِ دلهره به خود گرفته است و خاک، سرخیِ شرم.

حسین علیه‏ السلام ، بر زمین قدم بگذارد؟ زمینی که رسم مهمان‏نوازی آسمانیان نمی‏داند؟! زمینی که یک‏بار برای همیشه، مسیح را در آن میزبانی کردند؟! زمینی که یحیی ابن زکریا را بر عرصه‏اش سر بریدند و برای پلیدی بردند که حکم قتل زندگی را صادر کرد؛ زمینی که… .

ام ایمن، تمام دیشب را نخوابیده و گریه‏اش لحظه‏ای بند نیامده است. او در عالمِ رؤیا، پاره‏های تن پیامبر را در خانه خود یافته است. چه چیز وحشتناک‏ تر از آلوده شدن خانه ‏اش به خون پیامبر؟! اعضای تن پیامبر، در خانه او چه می‏کنند؟!

ام ایمن، آن‏قدر پریشان است که تمام همسایه‏ ها را هم نگران کرده و به سراغ پیامبر فرستاده است.

پیامبر این روزها در انتظار یکی از بهترین ساکنان روی زمین است و چشم در راهِ یکی از برترین جوانان اهل بهشت دارد و چشم در راه طاووس ِ اهل بهشت، کشتی نجات، ستاره امان اهلِ زمین و بیشترین سهم خود را از گل‏های روی زمین دارد.

ام ایمن تمام دیشب را نخوابیده است… و پیامبر خوابِ او را این‏گونه تعبیر می‏کند که: «ای ام ایمن، به زودی فاطمه فرزندی به دنیا می‏آورد که تو دایه او خواهی بود و به او شیر خواهی داد پس بعضی از اعضای پیکر من و پاره تن من در خانه تو خواهد بود».

انشا درباره مادر فداکاری مادر خوبی های مادر انشای ساده و ادبی

تاریخ را بشارتِ ظهور

آب را بشارتِ تولد روشنی باد و تاریخ را بشارتِ ظهورِ یک تحول جاویدان!

زمین، تندتند نفس می‏زند و صدای گام‏های روشنی از دور می‏آید؛ از سمتِ افق. آب، چند چنگ بر گلو دارد و سخت احساسِ تشنگی می‏کند.

شمشیرها، در اعماق تاریخ، سر خم می‏کنند و نیزه‏ها در آسمان زار می‏زنند.

فرشته‏ها، لحظه‏ای لبخند می‏زنند و لحظه‏ای بغض می‏کنند.

«اسماء»، صبح علیه‏السلام را پیچیده در پارچه‏ای سفید، در آغوش پیامبر می‏گذارد. پیامبر صلی الله ‏علیه‏ و‏ آله در گوشِ راست صبح، اذان می‏گوید و در گوشِ چپ، اقامه و بعد، صبح را در آغوش می‏کشد و می‏بوید و می‏گرید.

«اسماء» می‏پرسد: پدر و مادرم فدایت برای چیست این گریه؟

و پیامبر می‏فرمایند: «برای صبح.» اسماء می‏پرسد: او که هم‏اکنون متولد شد! و پیامبر می‏فرمایند: او را گروهی ظالم، بعد از من به شهات می‏رسانند. بعدها پیامبر، بشارت امتداد سرخی صبح را تا بی‏نهایت می‏دهد. و بعدها، چهره شفق‏گونِ صبح، روی نیزه، شکستِ شمشیر مقابل خون را فریاد می‏کند.

«سلام بر تو روزی که متولد شدی

و روزی که از دنیا رخت بستی

و روزی که (دوباره) زنده مبعوث می‏شوی».

خجسته باد آمدن سومین بهار ولایت و مبارک باد این طلوع سبز بی ‏پایان!

میلاد لاله ‏ترین سرور جهان بر تمام عزت‏ مداران و دوستدارانت مبارک باد!

متن مجری ولادت امام حسین (ع)

متن مجری ولادت امام حسین (ع) کوتاه

ملک به حسن تماشائیش، شده مبهوت

که این امام حسین است یا رسول خداست

نسیم خلد برین می وزد ز اطرافش

که بوی عطر خدا در مشام باد صباست

اگر تمام ملائک ز گاهواره او

پر دوباره چو فطرس طلب کنند رواست

نبی به طلعت زیباش خنده کرد و گریست

خدا به یمن قدومش بهشت را آراست

میلاد امام حسین (ع) و روز پاسدار مبارک

 

حتماً بخوانید:
5 دکلمه ولادت امام حسین (ع) زیبا و دلنشین

۵ دکلمه ولادت امام حسین (ع) زیبا و دلنشین

دکلمه ولادت امام حسین (ع) / دکلمه برای ولادت امام حسین (ع) / دکلمه درمورد ولادت امام حسین (ع) / دکلمه های ولادت امام حسین (ع) / دکلمه تولد امام حسین…

متن مجری ولادت امام حسین (ع) برای مدرسه

آسمان خم می‏شود تا به زمین تکیه کند. فرشتگان، دسته دسته از آسمان فرود می آیند؛ انگار کسی می‏ آید!

تمام کائنات، ایستاده‏اند تا ورودش را به نظاره بنشینند.

نسیم، مژده آمدنش را در کوچه کوچه ‏های مدینه جار می‏زند؛ انگار کسی می‏ آید؛ کسی که تمام گل‏ های زیبا، رایحه‏شان را از عطر خوش او وام گرفته ‏اند؛ کسی که تمام آب‏های دنیا، با افتخار، دست تعارف به سویش گرفته‏ اند؛ کسی که کشتی نجات و چراغ هدایت خواهد شد.

حسین علیه‏ السلام آمد تا…

حسین می‏ آید؛ با کوله‏باری از عشق و ایمان. می‏آید، تا کمر طاغوت‏های جهان بشکند و شوکت ستم، فرو بریزد.

حسین می‏ آید؛ تا همه پنجره ‏های دنیا، رو به حق و حقیقت باز شوند؛ تا بندهای اسارت و بندگی را از پای بشر باز کند؛ تا ریشه باورهای سبز و آسمانی، نخشکد؛ تا فریاد آزادی و آزادگی، در سینه‏ ها یخ نزند و اسلام، جاودانه شود.

 

متن مجری در مورد ولادت امام حسین (ع)

می‏ آید؛ با چشمانی که افق ‏های سرخ را تجربه خواهد کرد و دستانی که درخت ظلم را بارور نمی‏ خواهد.

مدینه، پرشورترین ترانه ها را به پیشوازش دف می‏زند و می‏ چرخد.

عود بسوزانید و دست بیفشانید که وام‏گذار عزت شیعه از راه می‏رسد!

او می‏ آید تا دین رسول الله صلی‏ الله ‏علیه ‏و‏ آله پایمال ستم و ناجوانمردی نشود.

می‏ آید تا راه‏زنان سپیده، راه بر قبله آفتاب نبندند؛ کسی که دلش فراخنای دشت‏ها را می‏ماند و صدایش، سکوت آزادگان زمین را به فریاد می‏خواند.

اوست که دهمین روز محرم را به تاریخی جاودان بدل می‏کند.

حسین علیه‏ السلام به دنیا می‏ آید و در عصری که نیزه‏ های ظالم، گلوی انسانیت را نشانه گرفته‏ اند و پرچم علوی را بر خاک افتاده می‏خواهند، نه عدالت علی علیه‏ السلام را برمی ‏تابند و نه نجابت حسن علیه‏ السلام را و این‏گونه بود که تنها، قانون شمشیر می‏توانست سکه ظلم و فساد را از رواج بیندازد.

ای سومین دلیل روشن! آمدی و قدم‏های سایه نشین را با خورشید نفس‏هایت به برخاستن فرا خواندی.

با تو، مه‏ آلودترین کوه ‏ها به طواف روشنایی رفتند و چشمان خونریز بی ‏عدالتی، برای همیشه، به توفان مذمت سپرده شدند.

5 انشاء و تحقیق در مورد عید غدیر برای کودکان و نوجوانان

عاشورا، خلاصه‏ ای بود از روزهای سربلند زندگی‏ات؛ روزهایی که شانه ‏های علی‏ وارت، بار سنگین امامت را به دوش می‏کشید در هیاهوی کفتارهای غاصب.

تو آمدی تا منکر، به ذلت آید و معروف، بر دل جهان، سروری کند؛ تا باران آزادگی و عدالت، پنجره‏ های خواب‏ آلود را بشوید و قفل‏ های تیرگی از دهان درهای بسته عدل، برداشته شود و در این جاده سراسر خطر، تار و پودت را با پروردگارت معامله کردی.

نامت تا همیشه زمین و زمان، بر دروازه ‏های شهید عشق، زنده و جاویدان است.

حضور سبز تو زیباترین خاطره‏هاست *** نگاه روشن چشمت، نگاه پنجره‏هاست

تو از کدام تباری که بعد عمری باز *** هنوز، نام بلندت نوای حنجره‏هاست

 

متن مجری میلاد امام حسین (ع)

روز ولادت حضرت امام حسین روزی عجیب است. حسین، تنها واژه‌‏ای است که وقتی زاده شد، برخاست؛ مثل عطر، وقتی که سرِ مظروف آن را جدا می‌‏کنند و سرریز می‌‏شود.
تکرار نام «حسین» بر نوارهای سبز دیوارهای مسجد، یادمان داد که او بیش از یک نفر بود. نام زیبای «حسین» را باید آن‏قدر نوشت، تا محراب و جانماز و نقش اسلیمی طاق‏‌نماهای زمین، به ناتمامِی آن حضرت اقرار کنند؛ یا حسین!

در آن نفس که بمیرم در آرزوی تو باشم
بدان امید دهم جان که خاک کوی تو باشم
به وقت صبح قیامت که سر ز خاک برآرم
به گفت‏‌وگوی تو خیزم به جست‏‌وجوی تو باشم

متن مجری ولادت امام حسین (ع)

متن مجری اعیاد شعبانیه

فردا گلی می‏‌شکفد که بادها را پرپر می‏‌کند. بهارهای شگفتی در راهند؛ این را من نمی‏‌گویم؛ آسمان می‏‌گوید با هزاران بهاری که دیده است.
بهارهای شگفتی در راهند؛ این را زمین می‌‏گوید؛ زمین که مادر همه بهارهای آمده است. زمین که آبستن بهارهای شگفتی است که در راهند.

فردا گلی می‏‌شکفد که گل‌‏ها به پیشواز آمدنش، پرپر می‌‏شوند. درخت‌‏ها، سجده می‏‌کنند مقدمش را، کوه‏‌ها سر بر آستان کرم او می‏‌گذارند و دریاها، وام‏‌دار زلال چشمانش می‏‌شوند.
فردا گلی می‏‌شکفد که عطرش از همه پنجره‌‏های بسته عبور خواهد کرد؛ از همه دیوارهای سنگی، برج‏‌های بتُنی، خیابان‌‏های تاریک، کوچه‏‌های رنگ و رو رفته. فردا گلی می‏‌شکفد که پنجره‌‏ها را باز خواهد کرد و آینه‌‏ها را شفاف.

فردا گلی می‏‌شکفد که ابرها را به باران دعوت می‏‌کند، باران را به زمین تشنه می‌‏فشاند، گل‏‌ها را می‌‏رویاند و خورشید را صدا می‌‏کند تا رنگین‏‌کمانی شگفت، شرق تا غرب زمین و آسمان را به هم بدوزد؛ رنگین‏‌کمانی زیباتر از همه آذین‏‌ها و خیر مقدم‏‌ها، رنگین‏‌کمانی که مزین به نام زیبای زیباترین گل دنیاست.

فردا باران می‏‌بارد، گلی می‌‏شکفد. مردی می‌‏آید؛ فردا مردی که قرار است در باران بیاید، خواهد رسید؛ بعد توفان می‌‏گیرد، باران تند می‌‏بارد.
فردا، گلی می‌‏آید؛ گلی که کشتی‌بان «سفینه النجاه» است. می‌‏آید و آرامش را به دل‏‌های عاشق می‏‌آورد و منتظران را سوار می‏‌کند.

فردا گلی می‏‌شکفد که بادها را پرپر می‏‌کند. توفان، تاب ایستادگی در برابرش را ندارد؛ پرپر می‏‌شود، نسیم می‌‏شود و به پای مبارکش بوسه می‌‏زند: «السلام علیک یا سفینه النجاه».

 

متن مجری درباره ولادت امام حسین (ع)

هیاهوی عشق در رگان زمان می‏جوشد؛ آنچنان که شاهدان قدسی، اتفاق را تنگ در بغل می‏فشرند.

با اولین اذان صبح، مژده رسیدنش دهان به دهان شهر می‏ چرخد و هوا بوی نسیم می‏گیرد.

آمده است تا معنای آب را در عطش روزهای بهت‏ آلود زمین، خوب حس کند.

آمده است تا بر شانه ‏های استوارش، درد ناسپاسی شهر را بکشد و فرات، مظلومیتش را موج بزند. آمده است تا چشم ‏هایش بنوازد چراغ‏ های شعله‏ ور عشق را.

عاشقانه در خویش به تکاپو ایستاده است. آمده است تا از صبر علی علی ه‏السلام ، جرعه ‏نوش شود و از محبت، زهرا علیه السلام سیراب.

آمده است تا حقیقت در هوای تازه نفسش، نفس تازه کند.

در رگ‏ هایت، خون هزاره‏ ها جاری است. با یاد تو، تاریخ به آسمان فرادست خیره می‏شود و خیمه سوخته را فرایاد می‏آورد و فریاد می‏زند.

بر خشت ‏های طغیان سر می‏کوبد و فانوس یادت را بر مناره‏های تنهایی‏ اش می‏ آویزد.

به گودال قتلگاه می ‏اندیشد و در طغیانی تازه، فرو می ‏شکند.

آمده‏ ای تا به یمن آمدنت، تمام این صحنه ‏ها، لبخند گوارای پیامبر را با اشک درهم بیاویزد. قنداقه‏ ات در آسمان‏ ها آغوش به آغوش می‏شود و خاک، ضرب می‏گیرد تا نفست، خاک مرده را به بهار بنشاند.

10 متن مجری شب قدر سوزناک و غم انگیز

، از اشتیاق آمدنت، در پوست نمی‏گنجد.

چراغ خانه روشن است و فاطمه لحظه‏ شماری می‏کند. چراغ خانه روشن است و پیامبر برای مظلومیتت، شوق و اشک می‏ریزد.

هیچ‏کس را یارای رسیدن به آن فرازها نیست که تو بال می‏گشایی.

چراغ خانه روشن است و ملائک تو را دست به دست در آسمان‏ها می‏گردانند.

متن مجری ولادت امام حسین (ع)

متن مجری گری برای ولادت امام حسین (ع)

قدوم نورسیده آفتاب را ملائک بی‏‌شمار، به تبریک آمده‏‌اند و بر بام خانه دختر خورشید، بال می‏‌افشانند. از بهشتِ دامان بتول، بهاری سرزده است و خانه علی و زهرا، امروز، خانه تمام شادی‌‏‌ها و دست‏‌افشانی‏‌‌هاست.
خدا، لبخند می‏‌زند این روز شگفت را و مرد تنهای نخلستان‌‏ها، به نسل سبز این کودک می‌‏اندیشد. به نور ممتدی که سینه به سینه، تا قیامت خواهد رفت؛ «وَلَو کَرِهَ الْکافِرُون».

عاشورا متولد شد اتفاق کمی نیست… بگذار تمام کائنات بدانند آغاز تو را! دو دریای آبی، به هم آمیختند و در پیوند خدایی و زبان‌زدشان، اقیانوسی پدید آمد که تاریخ را دیگرگونه خواهد کرد.
بگذار از امروز، همه شمشیرها، خود را مهیا کنند! بگذار لب‏‌ها برای تشنگی، آب‌دیده شوند!

بگذار کفر، ازهم‏‌اکنون، دست به کارِ تیز کردن تیغ کینه باشد و ایمان، کوه صبرش را به شانه‏‌های تو تکیه دهد!

تاریخ، در راه است تا با خون معصوم تو، خود را رقم زند. حادثه‌‏ها در راهند. آب‌‏های متلاطم و دست‏‌های جفاپیشه‏‌ای که سدِّ سیراب شدن‏‌اند، توفان خونخواهی حق و رسوایی باطل، خطبه‏‌های بلیغِ روسیاهی کفر، قرآن فصیح بر منبر نیزه‏‌ها و خدایی که دلشدگانِ زخم‏‌خورده را خود به پرسش و مرهم می‏‌آید؛ همه در راهند.

تو، مولود عشق، امروز، در آغوشِ مادر، مهیّای فردای خونخواهی و «هل من ناصر» باش! لبخند بزن، تا خون در رگ‌‏های طبیعت جاری شود! لبخند بزن، تا خدا به یمن آمدن تو، اهالی روزگار را امان دهد! لبخند بزن، تا همه بدانند «عاشورا» متولد شد.

 

متن مجری گری ولادت امام حسین (ع) برای مدرسه

امشب همه ستاره‏ ها به پیشواز تو می‏ آیند و همه فرشته‏ ها شادمانه برایت آواز می‏خوانند.

ماه، در پیشانی تو پنهان می ‏شود و آسمان، در چشم‏های کوچکت حلقه می‏زند.

امشب همه پنجره ‏ها باز می‏ مانند تا تو را به تماشا بنشینند.

تمام کلمات، به خاطر آمدنت، امشب شعر می‏شوند و چامه‏ ها و چکامه‏ ها نام تو را بیت به بیت، می‏رقصند.

امشب، بعد از شب‏های بسیار طولانی، زمین، بار دیگر با صدای نفس‏های تو، آرام به خواب می‏رود.

دست‏های زمین امشب باز می‏شود تا آغوش خاک قدم‏ های تو را بر سینه خویش بفشارد و بار دیگر، پس از سال‏ها، طعم آسمان را حس کند.

امشب، همه گنجشک‏ها پرواز می‏کنند تا از شاخه‏ های آسمان برایت ستاره بچینند.

پیچک‏ها، بر دیوارهای خانه بی‏ آلایش پدر گرامی ‏ات می ‏پیچند و قد می‏کشند تا دیوارها، زیباترین گل لبخند جهان را به تماشا بنشینند.

آینه‏ ها ناگهان قد می‏کشند تا قامت بلندتر از افق تو را به رقص بیایند.

اولین بار که می‏خندی، گل‏های سرخ رز، جوانه می‏زنند و آفتاب، بر سینه آسمان گل می‏کند.

شب در نور ماه غوطه می ‏خورد و سیاهی در مهی نورانی محو می‏شود.

سایه‏ های کشدار، پای ایمان تو به پایان می‏رسند و بهشت، در لبخند گرامی تو ادامه می‏ یابد.

همین که پلک می‏زنی، پرنده‏ ها در آسمان تکثیر می‏شوند و ابرها در باران‏ های عاشقانه شناور می‏شوند.

با آمدنت، جنگل‏هایی که بی‏ پرنده مانده بودند، به پرواز درمی‏ آیند و پرستوها، خیال سفر را فراموش می‏کنند.

با آمدنت، رودها مسیر دریاها را رها می‏کنند و پای مهربانی تو، در بلندترین آبشارها به گریه شوق می‏ نشینند و درخت‏ ها از بهار بارور می‏شوند و پاییز، پشت خواب‏ های سبز درختان جا می‏ ماند.

با تو، زمین از آرزوهای جاودانگی لبریز می‏شود و صدای بال فرشتگان، آستانه خواب‏ ها را لبریز می‏کند.

۱۰ متن مجری ولادت امام حسین (ع) با کلامی ادبی

۵۲ / ۱۰۰
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.

آخرین اخبار

تابناك وب تابناك وب تابناك وب تابناك وب تابناك وب تابناك وب
advanced-floating-content-close-btn