متن مجری ولادت امام حسین (ع) با کلامی ادبی
![متن مجری ولادت امام حسین (ع) با کلامی ادبی متن مجری ولادت امام حسین (ع) با کلامی ادبی](https://www.skimo.ir/wp-content/uploads/2024/02/65c75ebd826be.webp)
متن مجری گری ولادت امام حسین (ع) / متن مجری ولادت امام حسین (ع) / متن مجری تولد امام حسین (ع) / متن مجری میلاد امام حسین (ع) / متن مجری گری ولادت اباعبدالله (ع)
فهرست مطالب
- ۱ متن مجری گری ولادت امام حسین (ع)
- ۲ متن مجری ولادت امام حسین (ع)
- ۳ متن مجری تولد امام حسین (ع)
- ۴ متن مجری ولادت امام حسین (ع) کوتاه
- ۵ متن مجری ولادت امام حسین (ع) برای مدرسه
- ۶ متن مجری در مورد ولادت امام حسین (ع)
- ۷ متن مجری میلاد امام حسین (ع)
- ۸ متن مجری اعیاد شعبانیه
- ۹ متن مجری درباره ولادت امام حسین (ع)
- ۱۰ متن مجری گری برای ولادت امام حسین (ع)
- ۱۱ متن مجری گری ولادت امام حسین (ع) برای مدرسه
متن مجری گری ولادت امام حسین (ع)
ضمن عرض تبریک به مناسبت فرا رسیدن سالروز ولادت امام حسین (ع)، در این مقاله از مجله اینترنتی دلگرم چند نمونه متن مجری گری ولادت امام حسین (ع) را برای شما عزیزان آورده ایم. با اسکیمو، همراه باشید.
متن مجری ولادت امام حسین (ع)
رسول خدا صلی الله علیه و آله نسبت به حسین علیه السلام محبت شدیدی داشت و در مناسبتهای مختلف و حوادث زیادی با رفتار و گفتار گرانمایهاش این محبت را ابراز میداشت.
ابوهریره میگوید: با دو چشمان خود دیدم و با دو گوش خود شنیدم که رسول خدا صلی الله علیه و آله، دو دست حسین علیه السلام را در دست نهاده بود و پاهای حسین علیه السلام بر قدمهای پیامبر صلی الله علیه و آله قرار داشت، پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود:«تَرَقَّ عَیْنَ بَقّه» بالا بیا کوچولو!
حسین علیه السلام بالا آمد تا قدمهایش را بر سینه مبارک پیامبر صلی الله علیه و آله نهاد، سپس پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: دهانت را باز کن، وقتی حسین علیه السلام دهانش را باز کرد، حضرت رسول صلی الله علیه و آله دهان حسین علیه السلام را بوسید و فرمود:«اَللّهُمَّ اَحِبَّهُ فَإِنّی اُحِبُّهُ» خدایا! حسین علیه السلام را دوست بدار، من او را دوست دارم. پس هرکه مرا دوست دارد، باید این دو (امام حسن و امام حسین) را دوست بدارد.
میلاد حسین نوگل زهراشده امشب
گیتى ز رخش طور تجلا شده امشب
ده مژده ى جانبخش بعالم ز قدومش
زیرا که در رحمت حق واشده امشب
میلاد امام حسین (ع) و روز پاسدار مبارک
متن مجری تولد امام حسین (ع)
اماایمن، تمام دیشب را نخوابیده است. این شبها، مدینه فرشته باران است و هوا بوی بشارتی سبز و سرخ میدهد؛ بوی مراتع سبزی که غروب، به تماشایشان نشسته باشی.
زمین، شانه هایش را برای قدوم آسمانی فرزند خورشید، تکانده است و یحیی ابن زکریا، از پس ِ پرده های غبارآلود تاریخ، دوباره متولد خواهد شد.
ام ایمن، تمام دیشب را نخوابیده و گریهاش، برای لحظهای بند نیامده است.
چند روزی بیشتر به سوم شعبان سال دوم هجری نمانده و التهاب غریبِ اشیا و بهت ثانیه ها و دقیقه ها، بوی تردید دارد.
هوا رنگِ دلهره به خود گرفته است و خاک، سرخیِ شرم.
حسین علیه السلام ، بر زمین قدم بگذارد؟ زمینی که رسم مهماننوازی آسمانیان نمیداند؟! زمینی که یکبار برای همیشه، مسیح را در آن میزبانی کردند؟! زمینی که یحیی ابن زکریا را بر عرصهاش سر بریدند و برای پلیدی بردند که حکم قتل زندگی را صادر کرد؛ زمینی که… .
ام ایمن، تمام دیشب را نخوابیده و گریهاش لحظهای بند نیامده است. او در عالمِ رؤیا، پارههای تن پیامبر را در خانه خود یافته است. چه چیز وحشتناک تر از آلوده شدن خانه اش به خون پیامبر؟! اعضای تن پیامبر، در خانه او چه میکنند؟!
ام ایمن، آنقدر پریشان است که تمام همسایه ها را هم نگران کرده و به سراغ پیامبر فرستاده است.
پیامبر این روزها در انتظار یکی از بهترین ساکنان روی زمین است و چشم در راهِ یکی از برترین جوانان اهل بهشت دارد و چشم در راه طاووس ِ اهل بهشت، کشتی نجات، ستاره امان اهلِ زمین و بیشترین سهم خود را از گلهای روی زمین دارد.
ام ایمن تمام دیشب را نخوابیده است… و پیامبر خوابِ او را اینگونه تعبیر میکند که: «ای ام ایمن، به زودی فاطمه فرزندی به دنیا میآورد که تو دایه او خواهی بود و به او شیر خواهی داد پس بعضی از اعضای پیکر من و پاره تن من در خانه تو خواهد بود».
تاریخ را بشارتِ ظهور
آب را بشارتِ تولد روشنی باد و تاریخ را بشارتِ ظهورِ یک تحول جاویدان!
زمین، تندتند نفس میزند و صدای گامهای روشنی از دور میآید؛ از سمتِ افق. آب، چند چنگ بر گلو دارد و سخت احساسِ تشنگی میکند.
شمشیرها، در اعماق تاریخ، سر خم میکنند و نیزهها در آسمان زار میزنند.
فرشتهها، لحظهای لبخند میزنند و لحظهای بغض میکنند.
«اسماء»، صبح علیهالسلام را پیچیده در پارچهای سفید، در آغوش پیامبر میگذارد. پیامبر صلی الله علیه و آله در گوشِ راست صبح، اذان میگوید و در گوشِ چپ، اقامه و بعد، صبح را در آغوش میکشد و میبوید و میگرید.
«اسماء» میپرسد: پدر و مادرم فدایت برای چیست این گریه؟
و پیامبر میفرمایند: «برای صبح.» اسماء میپرسد: او که هماکنون متولد شد! و پیامبر میفرمایند: او را گروهی ظالم، بعد از من به شهات میرسانند. بعدها پیامبر، بشارت امتداد سرخی صبح را تا بینهایت میدهد. و بعدها، چهره شفقگونِ صبح، روی نیزه، شکستِ شمشیر مقابل خون را فریاد میکند.
«سلام بر تو روزی که متولد شدی
و روزی که از دنیا رخت بستی
و روزی که (دوباره) زنده مبعوث میشوی».
خجسته باد آمدن سومین بهار ولایت و مبارک باد این طلوع سبز بی پایان!
میلاد لاله ترین سرور جهان بر تمام عزت مداران و دوستدارانت مبارک باد!
متن مجری ولادت امام حسین (ع) کوتاه
ملک به حسن تماشائیش، شده مبهوت
که این امام حسین است یا رسول خداست
نسیم خلد برین می وزد ز اطرافش
که بوی عطر خدا در مشام باد صباست
اگر تمام ملائک ز گاهواره او
پر دوباره چو فطرس طلب کنند رواست
نبی به طلعت زیباش خنده کرد و گریست
خدا به یمن قدومش بهشت را آراست
میلاد امام حسین (ع) و روز پاسدار مبارک
![متن مجری ولادت امام حسین (ع) با کلامی ادبی 2 5 دکلمه ولادت امام حسین (ع) زیبا و دلنشین](https://i1.delgarm.com/pic/200/150/1/i/828/021120/65c603de2288f.jpeg)
۵ دکلمه ولادت امام حسین (ع) زیبا و دلنشین
متن مجری ولادت امام حسین (ع) برای مدرسه
آسمان خم میشود تا به زمین تکیه کند. فرشتگان، دسته دسته از آسمان فرود می آیند؛ انگار کسی می آید!
تمام کائنات، ایستادهاند تا ورودش را به نظاره بنشینند.
نسیم، مژده آمدنش را در کوچه کوچه های مدینه جار میزند؛ انگار کسی می آید؛ کسی که تمام گل های زیبا، رایحهشان را از عطر خوش او وام گرفته اند؛ کسی که تمام آبهای دنیا، با افتخار، دست تعارف به سویش گرفته اند؛ کسی که کشتی نجات و چراغ هدایت خواهد شد.
حسین علیه السلام آمد تا…
حسین می آید؛ با کولهباری از عشق و ایمان. میآید، تا کمر طاغوتهای جهان بشکند و شوکت ستم، فرو بریزد.
حسین می آید؛ تا همه پنجره های دنیا، رو به حق و حقیقت باز شوند؛ تا بندهای اسارت و بندگی را از پای بشر باز کند؛ تا ریشه باورهای سبز و آسمانی، نخشکد؛ تا فریاد آزادی و آزادگی، در سینه ها یخ نزند و اسلام، جاودانه شود.
متن مجری در مورد ولادت امام حسین (ع)
می آید؛ با چشمانی که افق های سرخ را تجربه خواهد کرد و دستانی که درخت ظلم را بارور نمی خواهد.
مدینه، پرشورترین ترانه ها را به پیشوازش دف میزند و می چرخد.
عود بسوزانید و دست بیفشانید که وامگذار عزت شیعه از راه میرسد!
او می آید تا دین رسول الله صلی الله علیه و آله پایمال ستم و ناجوانمردی نشود.
می آید تا راهزنان سپیده، راه بر قبله آفتاب نبندند؛ کسی که دلش فراخنای دشتها را میماند و صدایش، سکوت آزادگان زمین را به فریاد میخواند.
اوست که دهمین روز محرم را به تاریخی جاودان بدل میکند.
حسین علیه السلام به دنیا می آید و در عصری که نیزه های ظالم، گلوی انسانیت را نشانه گرفته اند و پرچم علوی را بر خاک افتاده میخواهند، نه عدالت علی علیه السلام را برمی تابند و نه نجابت حسن علیه السلام را و اینگونه بود که تنها، قانون شمشیر میتوانست سکه ظلم و فساد را از رواج بیندازد.
ای سومین دلیل روشن! آمدی و قدمهای سایه نشین را با خورشید نفسهایت به برخاستن فرا خواندی.
با تو، مه آلودترین کوه ها به طواف روشنایی رفتند و چشمان خونریز بی عدالتی، برای همیشه، به توفان مذمت سپرده شدند.
عاشورا، خلاصه ای بود از روزهای سربلند زندگیات؛ روزهایی که شانه های علی وارت، بار سنگین امامت را به دوش میکشید در هیاهوی کفتارهای غاصب.
تو آمدی تا منکر، به ذلت آید و معروف، بر دل جهان، سروری کند؛ تا باران آزادگی و عدالت، پنجره های خواب آلود را بشوید و قفل های تیرگی از دهان درهای بسته عدل، برداشته شود و در این جاده سراسر خطر، تار و پودت را با پروردگارت معامله کردی.
نامت تا همیشه زمین و زمان، بر دروازه های شهید عشق، زنده و جاویدان است.
حضور سبز تو زیباترین خاطرههاست *** نگاه روشن چشمت، نگاه پنجرههاست
تو از کدام تباری که بعد عمری باز *** هنوز، نام بلندت نوای حنجرههاست
متن مجری میلاد امام حسین (ع)
روز ولادت حضرت امام حسین روزی عجیب است. حسین، تنها واژهای است که وقتی زاده شد، برخاست؛ مثل عطر، وقتی که سرِ مظروف آن را جدا میکنند و سرریز میشود.
تکرار نام «حسین» بر نوارهای سبز دیوارهای مسجد، یادمان داد که او بیش از یک نفر بود. نام زیبای «حسین» را باید آنقدر نوشت، تا محراب و جانماز و نقش اسلیمی طاقنماهای زمین، به ناتمامِی آن حضرت اقرار کنند؛ یا حسین!
در آن نفس که بمیرم در آرزوی تو باشم
بدان امید دهم جان که خاک کوی تو باشم
به وقت صبح قیامت که سر ز خاک برآرم
به گفتوگوی تو خیزم به جستوجوی تو باشم
متن مجری اعیاد شعبانیه
فردا گلی میشکفد که بادها را پرپر میکند. بهارهای شگفتی در راهند؛ این را من نمیگویم؛ آسمان میگوید با هزاران بهاری که دیده است.
بهارهای شگفتی در راهند؛ این را زمین میگوید؛ زمین که مادر همه بهارهای آمده است. زمین که آبستن بهارهای شگفتی است که در راهند.
فردا گلی میشکفد که گلها به پیشواز آمدنش، پرپر میشوند. درختها، سجده میکنند مقدمش را، کوهها سر بر آستان کرم او میگذارند و دریاها، وامدار زلال چشمانش میشوند.
فردا گلی میشکفد که عطرش از همه پنجرههای بسته عبور خواهد کرد؛ از همه دیوارهای سنگی، برجهای بتُنی، خیابانهای تاریک، کوچههای رنگ و رو رفته. فردا گلی میشکفد که پنجرهها را باز خواهد کرد و آینهها را شفاف.
فردا گلی میشکفد که ابرها را به باران دعوت میکند، باران را به زمین تشنه میفشاند، گلها را میرویاند و خورشید را صدا میکند تا رنگینکمانی شگفت، شرق تا غرب زمین و آسمان را به هم بدوزد؛ رنگینکمانی زیباتر از همه آذینها و خیر مقدمها، رنگینکمانی که مزین به نام زیبای زیباترین گل دنیاست.
فردا باران میبارد، گلی میشکفد. مردی میآید؛ فردا مردی که قرار است در باران بیاید، خواهد رسید؛ بعد توفان میگیرد، باران تند میبارد.
فردا، گلی میآید؛ گلی که کشتیبان «سفینه النجاه» است. میآید و آرامش را به دلهای عاشق میآورد و منتظران را سوار میکند.
فردا گلی میشکفد که بادها را پرپر میکند. توفان، تاب ایستادگی در برابرش را ندارد؛ پرپر میشود، نسیم میشود و به پای مبارکش بوسه میزند: «السلام علیک یا سفینه النجاه».
متن مجری درباره ولادت امام حسین (ع)
هیاهوی عشق در رگان زمان میجوشد؛ آنچنان که شاهدان قدسی، اتفاق را تنگ در بغل میفشرند.
با اولین اذان صبح، مژده رسیدنش دهان به دهان شهر می چرخد و هوا بوی نسیم میگیرد.
آمده است تا معنای آب را در عطش روزهای بهت آلود زمین، خوب حس کند.
آمده است تا بر شانه های استوارش، درد ناسپاسی شهر را بکشد و فرات، مظلومیتش را موج بزند. آمده است تا چشم هایش بنوازد چراغ های شعله ور عشق را.
عاشقانه در خویش به تکاپو ایستاده است. آمده است تا از صبر علی علی هالسلام ، جرعه نوش شود و از محبت، زهرا علیه السلام سیراب.
آمده است تا حقیقت در هوای تازه نفسش، نفس تازه کند.
در رگ هایت، خون هزاره ها جاری است. با یاد تو، تاریخ به آسمان فرادست خیره میشود و خیمه سوخته را فرایاد میآورد و فریاد میزند.
بر خشت های طغیان سر میکوبد و فانوس یادت را بر منارههای تنهایی اش می آویزد.
به گودال قتلگاه می اندیشد و در طغیانی تازه، فرو می شکند.
آمده ای تا به یمن آمدنت، تمام این صحنه ها، لبخند گوارای پیامبر را با اشک درهم بیاویزد. قنداقه ات در آسمان ها آغوش به آغوش میشود و خاک، ضرب میگیرد تا نفست، خاک مرده را به بهار بنشاند.
، از اشتیاق آمدنت، در پوست نمیگنجد.
چراغ خانه روشن است و فاطمه لحظه شماری میکند. چراغ خانه روشن است و پیامبر برای مظلومیتت، شوق و اشک میریزد.
هیچکس را یارای رسیدن به آن فرازها نیست که تو بال میگشایی.
چراغ خانه روشن است و ملائک تو را دست به دست در آسمانها میگردانند.
متن مجری گری برای ولادت امام حسین (ع)
قدوم نورسیده آفتاب را ملائک بیشمار، به تبریک آمدهاند و بر بام خانه دختر خورشید، بال میافشانند. از بهشتِ دامان بتول، بهاری سرزده است و خانه علی و زهرا، امروز، خانه تمام شادیها و دستافشانیهاست.
خدا، لبخند میزند این روز شگفت را و مرد تنهای نخلستانها، به نسل سبز این کودک میاندیشد. به نور ممتدی که سینه به سینه، تا قیامت خواهد رفت؛ «وَلَو کَرِهَ الْکافِرُون».
عاشورا متولد شد اتفاق کمی نیست… بگذار تمام کائنات بدانند آغاز تو را! دو دریای آبی، به هم آمیختند و در پیوند خدایی و زبانزدشان، اقیانوسی پدید آمد که تاریخ را دیگرگونه خواهد کرد.
بگذار از امروز، همه شمشیرها، خود را مهیا کنند! بگذار لبها برای تشنگی، آبدیده شوند!
بگذار کفر، ازهماکنون، دست به کارِ تیز کردن تیغ کینه باشد و ایمان، کوه صبرش را به شانههای تو تکیه دهد!
تاریخ، در راه است تا با خون معصوم تو، خود را رقم زند. حادثهها در راهند. آبهای متلاطم و دستهای جفاپیشهای که سدِّ سیراب شدناند، توفان خونخواهی حق و رسوایی باطل، خطبههای بلیغِ روسیاهی کفر، قرآن فصیح بر منبر نیزهها و خدایی که دلشدگانِ زخمخورده را خود به پرسش و مرهم میآید؛ همه در راهند.
تو، مولود عشق، امروز، در آغوشِ مادر، مهیّای فردای خونخواهی و «هل من ناصر» باش! لبخند بزن، تا خون در رگهای طبیعت جاری شود! لبخند بزن، تا خدا به یمن آمدن تو، اهالی روزگار را امان دهد! لبخند بزن، تا همه بدانند «عاشورا» متولد شد.
متن مجری گری ولادت امام حسین (ع) برای مدرسه
امشب همه ستاره ها به پیشواز تو می آیند و همه فرشته ها شادمانه برایت آواز میخوانند.
ماه، در پیشانی تو پنهان می شود و آسمان، در چشمهای کوچکت حلقه میزند.
امشب همه پنجره ها باز می مانند تا تو را به تماشا بنشینند.
تمام کلمات، به خاطر آمدنت، امشب شعر میشوند و چامه ها و چکامه ها نام تو را بیت به بیت، میرقصند.
امشب، بعد از شبهای بسیار طولانی، زمین، بار دیگر با صدای نفسهای تو، آرام به خواب میرود.
دستهای زمین امشب باز میشود تا آغوش خاک قدم های تو را بر سینه خویش بفشارد و بار دیگر، پس از سالها، طعم آسمان را حس کند.
امشب، همه گنجشکها پرواز میکنند تا از شاخه های آسمان برایت ستاره بچینند.
پیچکها، بر دیوارهای خانه بی آلایش پدر گرامی ات می پیچند و قد میکشند تا دیوارها، زیباترین گل لبخند جهان را به تماشا بنشینند.
آینه ها ناگهان قد میکشند تا قامت بلندتر از افق تو را به رقص بیایند.
اولین بار که میخندی، گلهای سرخ رز، جوانه میزنند و آفتاب، بر سینه آسمان گل میکند.
شب در نور ماه غوطه می خورد و سیاهی در مهی نورانی محو میشود.
سایه های کشدار، پای ایمان تو به پایان میرسند و بهشت، در لبخند گرامی تو ادامه می یابد.
همین که پلک میزنی، پرنده ها در آسمان تکثیر میشوند و ابرها در باران های عاشقانه شناور میشوند.
با آمدنت، جنگلهایی که بی پرنده مانده بودند، به پرواز درمی آیند و پرستوها، خیال سفر را فراموش میکنند.
با آمدنت، رودها مسیر دریاها را رها میکنند و پای مهربانی تو، در بلندترین آبشارها به گریه شوق می نشینند و درخت ها از بهار بارور میشوند و پاییز، پشت خواب های سبز درختان جا می ماند.
با تو، زمین از آرزوهای جاودانگی لبریز میشود و صدای بال فرشتگان، آستانه خواب ها را لبریز میکند.
برچسب ها :متن مجری تولد امام حسین (ع) ، متن مجری گری ولادت اباعبدالله (ع) ، متن مجری گری ولادت امام حسین (ع) ، متن مجری میلاد امام حسین (ع) ، متن مجری ولادت امام حسین (ع)
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰