کد خبر : 2175
تاریخ انتشار : پنجشنبه 18 دی 1393 - 9:40
31 بازدید بازدید

اثبات توسل و تبرک به بهترین نحو ممکن

اثبات توسل و تبرک به بهترین نحو ممکن

مجله سر گرمی اسکیمو: مطلب پیش رو در مورد توسل را با دقت تا آخر بخوانید، سعی شده از همه لحاظ توسل را بررسی و اثبات کنم.  آیا صحیح است که برخی از اهل سنت ، بر شیعیان اشکال می کنند که چرا مردگان را بعد از مرگشان صدا می کنند . زیرا آنها صدای

مجله سر گرمی اسکیمو:

متفرقه دینی٬ مذهبی	آموزش٬ اثبات توسل و تبرک به بهترین نحو ممکن٬ توسل و تبرک٬ سایت اسکیمو٬ سایت مذهبی٬ مجله سرگرمی اسکیمو٬ مطالب آموزشی٬ مطالب قرانی٬ مطالب مذهبی٬ مقاله مذهبی

مطلب پیش رو در مورد توسل را با دقت تا آخر بخوانید، سعی شده از همه لحاظ توسل را بررسی و اثبات کنم. 

آیا صحیح است که برخی از اهل سنت ، بر شیعیان اشکال می کنند که چرا مردگان را بعد از مرگشان صدا می کنند . زیرا آنها صدای شما را نمی شوند و کاری نمی توانند بکنند یا چرا به ضریح امامان تبرک می کنید؟ پس عمل شما شرک است !!

بررسی می کنیم ببینیم تهمت شرک بر شیعیان درست است یانه.

 

اهل سنت فقط به چند آیه قرآن استدلال می کنند و شیعیان را مشرک می دونن. حالا می بینیم همین قرآن در مورد توسل و تبرک چه نظری دارد.

 ۱- خداوند متعال در خصوص قوم صالح می فرماید :أَخَذَتْهُمُ الرَّجْفَهُ فَأَصْبَحُوا فی دارِهِمْ جاثِمینَ فَتَوَلّی عَنْهُمْ وَقالَ یا قَوْمِ لَقَدْ أَبْلَغْتُکُمْ رِسالَهَ رَبّی وَنَصَحْتُ لَکُمْ وَلکِنْ لا تُحِبُّونَ النّاصِحینَ

پس زلزله ای بر آنان آغاز گردید تا آن که همه در خانه هایشان از پای در آمدند . صالح از ایمان قوم ناامید شد و از آنان روی گردانید و گفت : ای قوم من از خدای خود ابلاغ رسالت کردم و شما را اندرز دادم ولکن شما ناصحان را دوست نمی دارید( اعراف ( ۷ ) آیات ۷۸ ـ ۷۹)

پس حضرت صالح مشرک شد (العیاذ بالله) چون بعد از هلاک شدن کفار با آنها صحبت کرد و فرمود که خودتان نخواستید هدایت شوید.

قرآن در مورد قوم حضرت شعیب هم اینگونه فرموده (اعراف(۷)، آیات ۹۱ ـ ۹۳) پس حضرت شعیب هم مشرک شده (العیاذ بالله)

تا اینجا بنابر اعتقاد اهل سنت دو پیامبر الهی مشرک بودند(العیاذ بالله)

۲- درسوره زخرف آمده است:(وَسْئَلْ مَنْ أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِکَ مِنْ رُسُلِنا أَجَعَلْنا مِنْ دُونِ الرَّحْمنِ ءالِهَهً یُعْبَدُونَ)از رسولانی که پیش از تو فرستادیم باز پرس که آیا ما جز خدای یکتای مهربان خدای دیگری را هم معبود مردم قرار دادیم ؟ (زخرف ( ۴۳ ) آیه ۴۵)

خدا به پیامبر می فرماید از رسولان قبل از خود سؤال کن. در اینجا خداوند امر به سخن با مردگان و گذشتگان کرده یعنی خدا به شرک امر کرده؟(العیاذ بالله)

۳- هم چنین می فرماید : {  وَلا تَحْسَبَنَّ الَّذینَ قُتِلُوا فی سَبیلِ اللّهِ أَمْواتًا بَلْ أَحْیاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ . . .  (آل عمران (۳) آیه۱۶۹)

از آیات دیگر استفاده می شود که این حیات برزخی اختصاصی به شهدا ندارد ، بلکه شامل تمام صالحان و کسانی که مطیع دستورات خداوند هستند نیز می شود ، خداوند متعال می فرماید : وَمَنْ یُطِعِ اللّهَ وَالرَّسُولَ فَأُولئِکَ مَعَ الَّذینَ أَنْعَمَ اللّهُ عَلَیْهِمْ مِنَ النَّبِیِّینَ وَالصِّدّیقینَ وَالشُّهَداءِ وَالصّالِحینَ وَحَسُنَ أُولئِکَ رَفیقًا (نساء(۴)آیه ۶۹)

چه آیاتی از قرآن در روز غدیر و به مناسبت آن نازل شده است؟

۴- در صحیح مسلم از ابو سعید خدرى و ابو هریره از شخص پیامبر ص نقل شده که فرمود:

لقنوا موتاکم لا اله الا اللَّه:” مردگان خود را تلقین لا اله الا اللَّه کنید.( صحیح مسلم” کتاب الجنائز حدیث ۲۱۶۲ و ۲۱۶۴ (جلد ۳ صفحه ۳۷(

اینجا سؤال پیش میاد که اگر مردگان صدای مارو نشنوند چرا پیامبر امر به تلقین کرده مگر میشه امر به کار بیهوده کنه؟؟

اما درباره بوسیدن و لمس کردن در و دیوار و ضریح معصومین و امام زاده ها و اشیاى متعلق به آنان باید گفت: این کار نه تنها بدعت و حرام نیست بلکه به دلیل متبرک بودن آن ها ریشه در رفتار پیامبران پیشین نیز دارد:

در قرآن مجید آمده است که وقتى حضرت یوسف خود را به برادرانش معرفى نمود و آن ها را مورد عفو و بخشش قرار داد، به آن ها گفت:

اِذْهَبُواْ بِقَمِیصِى هَذَا فالقُوهُ عَلَى وَجْهِ أبِى یَأتِ بَصِیراً

پیراهنم را با خود نزد پدرم ببرید و بر صورتش افکنید تا دیدگانش بینا گردد یوسف (۱۲): ۹۳

سپس در جاى دیگرى از همین سوره آمده است:

فَلَمّا أَنْ جاءَ الْبَشِیرُ أَلْقاهُ عَلى وَجْهِهِ فَارْتَدَّ بَصِیراً

چون مژده دهنده نزد پدر آمد، پیراهن را بر صورت پدر افکند و یعقوب بینایى خود را بازیافت یوسف (۱۲): ۹۶

آیا مى توان رفتار این دو پیامبر الهى ـ یوسف صدیق که توصیه به مالیدن پیراهن بر چشمان پدرش نموده و یعقوب که آن را انجام داده است ـ را شرک به خدا و حرام دانست؟

اولا قرآن از این کار نهی نکرده

ثانیا پیراهن حضرت یوسف چشمان پدرش را بینا کرد

ثالثا اگر این کار شرک است چرا حضرت یوسف انجام داد ؟؟

اگر کسی بگوید خدا امر به این کار نکرده می گوییم نهی هم نکرده ضمنا هر کاری که خدا امر نکند شرک است؟ پس اگر این طور است حضرت یعقوب و فرزندانش مشرک هستند چون خداوند امر به سجده برای خود کرد پس چرا حضرت یعقوب بدون اینکه خدا امر کند مقابل حضرت یوسف سجده کردند؟

وَ رَفَعَ أَبَوَیْهِ عَلَى الْعَرْشِ وَ خَرُّوا لَهُ سُجَّداً وَ قالَ یا أَبَتِ هذا تَأْوِیلُ رُءْیاىَ مِنْ قَبْلُ قَدْ جَعَلَها رَبِّی حَقًّا یوسف (۱۲): ۱۰۰

نوزده فروردین روز شرف الشمس

جواب روشن است چون حضرت یعقوب و فرزندانش برای حضرت یوسف سجده نکردند بلکه برای خدا سجده کردند.

إنّما الأعمال بالنّیات (شرح سنن النسائى، ج ۷، ص۲۴۲)

(اعمال هر کسى در گرو نیت او مى باشد)

این همان جوابی است که به اهل سنت می دهیم، ما اهل بیت را عبادت نمی کنیم به ضریح آنها تبرک می کنیم چون متصل به بدن مطهر اهل بیت است همانطور که حضرت یعقوب به یک پیراهن بی جان تبرک جست.

در صحیح بخارى از عبدالله بن عمر نقل شده است که: پیامبر را در حالى دیدم که حجرالاسود را لمس مى کرد و مى بوسید.

(مسند احمد، ج ۱، صص۱۶ و ۲۶ ; صحیح بخارى، ج ۲، ص۱۶۰)

(رأیت رسول الله یستلمه و یقبّله) بر همین مبنا است که کلیه مسلمین جهان به هنگام زیارت خانه خدا، براى لمس کردن و بوییدن حجرالاسود مدتها به صف مى ایستند.

حال که بوسیدن سنگ حجرالاسود و لمس کردن پیران یوسف و مالیدن بر چشم مجاز مى باشد، بدیهى است که مى توان در و دیوار و ضریح امامان را لمس نمود و بوسید، زیرا تفاوتى بین اشیا (از جهت متبرک بودن آن ها) وجود ندارد.

دیگرآنکه باید توجه داشت بوسیدن قبور ائمه از روى «محبت» است نه از روى «عبودیت»، و آیا هرکسى را از روى محبت بوسیدند، عبادت کرده اند؟!! مانند بوسیدن فرزند، بوسیدن عکس و یا وسائلى که یادگار فرزندى است که به مسافرت رفته و یا از دنیا رفته، شرک است؟!!!

وقتی ابن تیمیه حرانی را برای محاکمه پیش قاضی شافعی بردند،گفت: ((به رسول خدا صلی الله علیه وآله نباید استغاثه کرد (بمعنی عبادت) ولی می شود به او متوسل شد و از او استشفاع کرد.))…قال لا یستغاث إلا بالله، لا یستغاث بالنبی استغاثه بمعنى العباره، ولکن یتوسل به ویتشفع به إلى الله ..

(البدایه و النهایه ج۱۹ص۷۴ )

در عجبم چطور اهل سنت شیعیان را مشرک می دانند در حالی که خود آنها هر روز بارها پیامبر و مؤمنان از دنیا رفته را خطاب می کنند. در سلام نماز می گویند السلام علیک ایها النبی و رحمه الله وبرکاته … در اینجا کاف علیک کاف خطاب است و آنها پیامبر را مورد خطاب قرار می دهند. تعجب می کنم از حرفشان که می گویند ما به پیامبر رحمت می فرستیم در حالی که پیامبر را خطاب می کنند . کلمه ایها که بعد از علیک است بیشتر به ما می فهماند که داریم مستقیما با پیامبر حرف می زنیم ضمنا اگر قصدشان فرستادن رحمت است پس چرا به جای علیک نمی گویند السلام علی نبی الله یا مثل صلوات بصورت غایب دعا نمی کنند؟؟

نیمه شعبان ۹۸ - تاریخ ولادت امام زمان در سال ۱۳۹۸ چه روزی است؟

در آخر احادیثی از کتب اهل سنت در صحبت کردن خلیفه آنها با جنازه پیامبر (ص) و مخاطب قرار دادن وی بیان می کنیم:

بخاری صاحب صحیح ترین کتاب حدیثی اهل سنت ، چنین نقل کرده:

أَقْبَلَ أبو بَکْرٍ رضی الله عنه على فَرَسِهِ من مَسْکَنِهِ بِالسُّنْحِ حتى نَزَلَ فَدَخَلَ الْمَسْجِدَ فلم یُکَلِّمْ الناس حتى دخل على عَائِشَهَ رضی الله عنها فَتَیَمَّمَ النبی (ص) وهو مُسَجًّى بِبُرْدِ حِبَرَهٍ فَکَشَفَ عن وَجْهِهِ ثُمَّ أَکَبَّ علیه فَقَبَّلَهُ ثُمَّ بَکَى فقال بِأَبِی أنت یا نَبِیَّ اللَّهِ لَا یَجْمَعُ الله عَلَیْکَ مَوْتَتَیْنِ أَمَّا الْمَوْتَهُ التی کُتِبَتْ عَلَیْکَ فقدمتها

(الجامع الصحیح المختصر ،ج ۱ ص ۴۱۸، اسم المؤلف: محمد بن إسماعیل أبو عبدالله البخاری الجعفی الوفاه: ۲۵۶ ، دار النشر : دار ابن کثیر , الیمامه – بیروت – ۱۴۰۷ – ۱۹۸۷ ، الطبعه : الثالثه ، تحقیق : د. مصطفى دیب البغا )

ابو بکر در هنگام دیدن پیکر مطهر پیامبر اکرم ( صلی الله علیه و آله و سلم ) گریه می کند و ایشان را می بوسد و می گوید : ای نبی الله ! پدر و مادرم به فدایت !!!

در ادامه به دلیل اطاله بحث آدرس هایی رو در این مورد می آوریم:

(الجامع الصحیح المختصر ،ج ۴ ص ۱۶۱۸، اسم المؤلف: محمد بن إسماعیل أبو عبدالله البخاری الجعفی الوفاه: ۲۵۶ ، دار النشر : دار ابن کثیر , الیمامه – بیروت – ۱۴۰۷ – ۱۹۸۷ ، الطبعه : الثالثه ، تحقیق : د. مصطفى دیب البغا )

(مسند الإمام أحمد بن حنبل ،ج ۶ ص ۱۱۷ ، اسم المؤلف: أحمد بن حنبل أبو عبدالله الشیبانی الوفاه: ۲۴۱ ، دار النشر : مؤسسه قرطبه – مصر )

(المجتبى من السنن۰ ، ج ۴ ص ۱۱ ،اسم المؤلف: أحمد بن شعیب أبو عبد الرحمن النسائی الوفاه: ۳۰۳ ، دار النشر : مکتب المطبوعات الإسلامیه – حلب – ۱۴۰۶ – ۱۹۸۶ ، الطبعه : الثانیه ، تحقیق : عبدالفتاح أبو غده)

محقق و نویسنده: قاسم عبداللهی

منبع:http://thaghalain.persianblog.ir

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.

آخرین اخبار

تابناك وب تابناك وب تابناك وب تابناك وب تابناك وب تابناك وب
advanced-floating-content-close-btn