جک جدید و خنده دار زن و شوهری

جک جدید و خنده دار زن و شوهری

جک جدید و خنده دار زن و شوهری جوک های بامزه زن و شوهری جک جدید و خنده دار زن و شوهری   با شوهرم بحثم شد قهر کرد رفت خونه بغلی که خونه مامانشه منم نه گذاشتم ، نه ور داشتم نت رو خاموش کردم به همین برکت با یه دسته گل برگشت والا

جوک ولطیفه کودکانه

جوک ولطیفه کودکانه

اصولاً کودکان به شنیدن لطیفه و جک های بامزه علاقه دارند. در این بخش لطیفه و جک های بامزه را به همراه عکس های جالب ملاحظه می فرمائید. می توانید این جک و لطیفه ها را برای کودک خودبخوانید.

لطیفه و لبخندکودکانه

لطیفه و لبخندکودکانه

به دراز گوش می گن: چرا گوشهات این قدر درازه؟ می گه: خب دیگه، هر خوشگلی یه عیبی داره خانواده ای برای زندگی به تهران می یان. مادر به بچه اش می گه: ایجا تهرونه؛ اگه جایی رفتی و در زدی، اونها گفتن: کیه؟ تو یه وقت نگی «مویوم»، باید بگی «منم»! بچه می گه:

یه تکه کاغذ – طنز زن و مردها

یه تکه کاغذ – طنز زن و مردها

یه تکه کاغذ – طنز زن و مردها مجله سر گرمی اسکیمو: یه روزی یه مرده نشسته بود و داشت روزنامه اش رو می خوند که زنش یهو ماهی تابه رو می کوبه سرش. مرده میگه: برا چی این کارو کردی؟ زنش جواب میده: به خاطر این زدمت که تو جیب شلوارت یه تیکه کاغذ

لطیفه های نمکی

لطیفه های نمکی

ر    لطیفه های نمکی *حرف زدن مشتری رستوران پیشخدمت را صدا زد و گفت: آقا مگر نشنیده اید که حرف زدن موقع غذا خوردن کار زشتی است؟ پیشخدمت جواب داد: بله…شنیده ام. مشتری گفت: پس چرا این ماهی قرل آلا که برایم آورده اید، لب هایش دارد تکان می خورد؟ *ماشین لباسشویی مریض گفت:

یک نمکدان پر نمک (لطیفه های کودکانه)

یک نمکدان پر نمک (لطیفه های کودکانه)

یک نمکدان پر نمک (لطیفه های کودکانه) مکالمه در ساندویچ فروشی   مردی به ساندویچ فروشی رفت و گفت: آقا لطفاً یک ساندویچ مرغ به من بدهید. فقط گوجه فرنگی نگذارید.   ساندویچ فروش: گوجه فرنگی تمام شده، می خواهید به جایش خیار شور نگذاریم.   از فواید ماسک از پزشک جراحی که ماسک به

دیالوگ های کارتون باب اسفنجی همراه باعکس

دیالوگ های کارتون باب اسفنجی همراه باعکس

 خرچنگ: این هیولا میخواد بندازتمون تو روغن و ازمون چیپس درست کنه پاتریک:آخ جون.اون وقت من میتونم خودمو بخورم پاتریک : من سال هاست بیدار میشم , میخورم , میخوابم , حس میکنم به استراحت نیاز دارم . دیالوگ های کارتون باب اسفنجی همراه باعکس پاتریک : باب دوباره اومدم یخچالتو قرض بگیرم . باب : مگه یخچال خودت

بگو و بخند لطیفه های شیرین کودکانه

بگو و بخند لطیفه های شیرین کودکانه

بگو و بخند لطیفه های شیرین کودکانه   زنگ مشتری: آ قای تعمیرکار! چرا دیروز نیامدید زنگ در خانه ی ما را درست کنید؟ تعمیرکار: من آمدم، ولی هر چه زنگ زدم کسی در را باز نکرد.   اسم اولی: اسم بچه تان را چی گذاشتید؟ دومی: رستم، ولی پشیمان شدیم. اولی: چرا؟ دومی: آخه

طنزهای بامزه برای کودکان

طنزهای بامزه برای کودکان

https://www.skimo.ir طنزهای بامزه برای کودکان   خبرنگار و فوتبالیست: خبرنگار: چرا قبل از هر بازی به حمام می روی؟ فوتبالیست: برای اینکه گل های تمیز بزنم .   تور ماهیگیری یه روز یه نفر می ره ماهی بگیره، تور رو می اندازه تو دریا؛ اما هر چی می کشه در نمی یاد. می ره زیر

بخون و بخند (لطیفه های کودکانه )

بخون و بخند (لطیفه های کودکانه )

بخون و بخند (لطیفه های کودکانه ) امرار معاش و نویسندگی   سعید به دوستش محسن: برادرت که به خارج رفته ، از چه راهی امرار معاش می کند؟محسن : از راه نویسندگی.   سعید : چه می نویسد؟   محسن : هر ماه به پدرم نامه می نویسد تا برایش پول بفرستد.    

آشپزی

گل و گیاه

تازه ها